فرهنگ و هنر

سینما از سرزمین رستم‌ فقط قاچاقچی‌ها را می‌بیند

تصویری که سینمای ایران از سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشته است، تحریف فاحشی است از آنچه در این استان زیبا و پهناور وجود دارد.

به گزارش ایران تودی جوان وی نوشت: تصویری که سینمای ایران از سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشته است، تحریف بزرگی است از آنچه در این استان زیبا و پهناور وجود دارد. دیدنی های تاریخی این استان به عنوان مخفیگاه قاچاقچیان مواد مخدر به نمایش گذاشته شده و زیبایی طبیعی آن نمایانگر عملیات خطرناک تروریستی است و این در حالی است که این استان یکی از امن ترین مناطق کشور است. میزان جرم و جنایت اما ظلم فراوان در سینمای ایران سیستان و بلوچستان را به منطقه ای خطرناک تبدیل می کند که کمتر کسی دوست دارد به آن سفر کند!

از دهه 1950، تحقیقات گسترده ای در آمریکا در مورد تأثیر رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون، بر شکل گیری تصویر ذهنی مخاطب از جهان اطراف انجام شده است. مهمترین نظریه ای که در آن زمان مطرح شد و هنوز هم قدرت خود را حفظ کرده، «نظریه کاشت» بود که توسط «جورج گربنر» مطرح شد. به طور خلاصه، تئوری تزکیه می گوید که فرد به طور ناخودآگاه با تماشای تلویزیون در معرض پیام ها قرار می گیرد و این پیام ها درک ذهنی فرد از جهان را شکل می دهند. بعدها با مطرح شدن دو مفهوم «تعمیم» و «تشدید» این نظریه کاملتر شد. از آنجایی که تلویزیون خیلی دیرتر از سینما در ایران رایج شد، این سینما بود که توانست برای چندین دهه نقش اساسی در فرهنگ سازی داشته باشد، به طوری که مفاهیم نظریه ارضی در تأثیر سینما بر مردم ایران دیده می شود. یکی از آسیب های جدی سینما در چند دهه اخیر، کاشتن تصویری مخدوش از استان پهناور سیستان و بلوچستان در ذهن مخاطب است.

زینل بندری و مبارزه با فروشندگان مواد مخدر!

اگرچه به دلیل وجود کشورهای همسایه پاکستان و افغانستان و نبود دولت مقتدر در این کشورها، گاه مرزهای شرقی ایران محل ورود مواد مخدر به ایران است، اما سینمای ایران توجه ویژه ای به معرفی سیستان و بلوچستان به عنوان یک مکان داشته است. جایی که فروشندگان مواد مخدر از زمان فیلمبرداری فیلم «تاراج» قدرت خود را به نمایش گذاشتند. پس از توقیف فیلم «برزخی ها»، «تراج» به تهیه کنندگی ایرج قدری ساخته شد. این فیلم محصول سال 1363 است. داستان تاراج در سال‌های قبل از انقلاب اتفاق می‌افتد و داستان دوستی یک افسر صادق مبارزه با مواد مخدر و یک قاچاقچی باتجربه به نام زینل بندری را روایت می‌کند که برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری می‌کنند. نقش زینل بندری با بازی جمشید هاشم پور چنان بر مخاطبان سینما تاثیر گذاشت که همچنان یکی از شخصیت های مهم هاشم پور، شخصیت سر تراشیده او در فیلم «تاراج» است.

دال تاسوکی، باز هم قاچاقچی!

فرامرز هاروکان بازیگر سینما دو سال پس از اکران فیلم «تاراج» تصمیم گرفت اولین تجربه فیلمسازی خود را با موضوعی در سیستان و بلوچستان بسازد. هاروکان فیلمی به نام Jadal Der Tasuki ساخت. عبدالرضا اکبری در این فیلم نقش معلمی را بازی می‌کند که برای آموزش سواد به کودکان به روستایی دورافتاده در سیستان بلوچستان می‌رود، اما ببرک خان رهبر قاچاقچیان و جنایتکاران منطقه مخالف کودکی این کودکان است. تحصیل کرده است، با او مخالفت می کند. این فیلم همچنین به درگیری قاچاقچیان مسلح با نیروی انتظامی می پردازد.

هاروکان پس از این فیلم سال پرکاری را در عرصه بازیگری سپری کرد و در «قطار»، «کامینگا» و «کانیمانگا» ظاهر شد و مدت زیادی کارگردانی فیلمی نداشت.

داستان نویس «بادوک» قاچاق انسان

مجید مجیدی پیش از ساخت فیلم «پدر» و تبدیل شدن به چهره جشنواره، فیلمی به نام «بادوک» ساخت که مخاطب عام سینما آن را کمتر می شناسد. مجیدی در فیلم «بادوک» داستان فقر مردم و قاچاق انسان در سیستان و بلوچستان را مطرح می کند. مجیدی در گفت وگویی درباره بادوک گفت: این فیلم به بیان مشکلات سیستان و بلوچستان می پردازد. این منطقه یک منطقه محروم است و کمتر به آن توجه شده است، بنابراین نمی توانیم چشمانمان را ببندیم و به مسائل نگاه کنیم. یادم هست ساخت «بادوک» تحولی در منطقه ایجاد کرد، یعنی مسئولان با منطقه آشنا شدند که حتی بعد از گذشت سال ها وقتی به آنجا می رویم، عده ای نگران آشکار شدن نقاط ضعف هستند. این فیلم در زمان ساخت با بی تفاوتی مسئولان مواجه شد اما مرتضی آوینی یکی از بزرگ ترین حامیان این فیلم بود و به تنهایی پشت فیلم ایستاد.

فیلم بادوک در سال 1370 فیلمبرداری شد و می توانست مسیر فیلمسازی سیستان و بلوچستان را تغییر دهد اما بعدها فیلمسازان به موضوع قاچاق مواد مخدر بازگشتند.

«کاروان» قاچاقچیان در راه است

هاشم پور که روزگاری در فیلمی با موضوع قاچاق مواد مخدر نقش زینال بندری را بازی می کرد، این بار در فیلم «کاروان» نیز چنین داستانی را بازی کرد. این بار یک مامور نیروی انتظامی توسط فروشندگان مواد مخدر به شهادت رسید و پسر عموی وی که او نیز نیروی انتظامی است برای بررسی موضوع به سیستان و بلوچستان اعزام شد. این تحقیقات منجر به درگیری بین ماموران پلیس و قاچاقچیان می شود.

مجید جوانمرد در سال ۱۳۷۱ «کاروان» را ساخت. در همان سال فیلم «فرار» ساخته ناصر مهدی پور کارگردان و فریدون جیرانی فیلمنامه نویس فیلمبرداری شد. فرامرز هاروکان در این فیلم به عنوان افسر پلیس در مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان شرکت می کند.

تصویری که سینمای ایران از سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشته است، تحریف فاحشی است از آنچه در این استان زیبا و پهناور وجود دارد. از دیگر فیلم های ساخته شده در این ژانر می توان به فیلم عقرب اشاره کرد. کارگردانی اکرب به عهده ناصر شاملو و مشاوره بهروز افخمی بود. در این فیلم شخصیت تکرار شونده هاشم پور با سر تراشیده دوباره ظاهر شد. ساخت این فیلم نشان می دهد که فیلمسازان ایرانی برای ساخت فیلمی در مورد سیستان و بلوچستان کپی واضحی کرده اند. در آگراب سرهنگ یختاز با بازی هاشم پور با باندهای شیطانی قاچاق مواد مخدر و اسلحه مبارزه می کند. عقرب در سال 1375 تولید شد.

در سال ۱۳۷۶ فیلم «شهرک» به کارگردانی علی غفاری، ماجرای درگیری نیروی انتظامی با فروشندگان مواد مخدر را در قالب یک فیلم جنگی به نمایش گذاشت. حجم تولید فیلم‌های فعال در این سال‌ها نشان از تمایل خاص سینماگران مشهور و گمنام به نمایش تصویری تک بعدی از سیستان بلوچستان دارد. به نظر می رسد در دهه 70 هیچ تصویر مثبتی از این استان زیبا در سینما ثبت نشود.

در دهه 90، قاچاقچی ها می روند، تروریست ها می آیند!

در سال های اخیر سه فیلم مهم در سینمای ایران ساخته شده که هر کدام در خطرناک جلوه دادن سیستان و بلوچستان نقش داشته اند. ابراهیم حاتمی کیا سکانس افتتاحیه بادیگارد (1393) را با ترور معاون رئیس جمهور در استان سیستان و بلوچستان آغاز می کند. در این فیلم تاکید شده است که با وجود اینکه حاتمی کیا اطلاعاتی را ارائه کرده است، اما مردم محلی این تروریست انتحاری را شناسایی نکرده اند و به همین دلیل نیروهای امنیتی توانسته اند هویت وی را مشخص کنند، اما در سیستان و بلوچستان فضای تروریستی و حوادث تروریستی وجود دارد.

داستان زندگی عبدالمالک ریگی زمینه ساز ساخت دو فیلم «شب ماه کامل» (1396) و «روز صفر» (1397) شد.

نرگس آبیار در شب کامل ماه، داستان زندگی عبدالحمید ریگی برادر ملک و قتل همسر و خواهر شوهرش را روایت می کند. در فیلم سکانس هایی درباره زیبایی های جغرافیایی منطقه چابهار وجود دارد، اما فضای رعب و وحشت حاکم در آن هیچ یک از این صحنه ها را برای مخاطب خوشایند نمی کند. «روز سفر» اولین تجربه کارگردانی سعید ملکا از عملیات تسخیر ریگی می گوید. اولین سکانس یا «افتتاح» فیلم در سیستان بلوچستان می گذرد و تروریست ها را برای انجام عملیات تروریستی به فرماندهی ریگی نشان می دهد. به نظر می رسد در دهه 90 با دور شدن از وجهه فروشندگان مواد مخدر در فیلم های دهه 70، بار منفی فیلم هایی که به نوعی مربوط به سیستان و بلوچستان هستند بر دوش تروریست ها گذاشته شده است. واقعیتی غیرقابل انکار است اما چرا سینمای ایران دوست ندارد قسمت های مغفول مانده زندگی مردم این سرزمین را ببیند؟ چرا سینما همیشه ترجیح می دهد خوبی های مردم سیستان و بلوچستان را که طرفدار انقلاب اسلامی هستند و خود را ایرانی می دانند سانسور کند؟

همه از فیلمسازان گمنام گرفته تا مشهورترین سینماگران ایران نام سیستان و بلوچستان را شنیده اند، موضوع زیبایی استان، صمیمیت مردم آن نبود، بلکه ناهنجاری هایی مانند «قاچاق مواد مخدر» بود. در سال‌های اخیر، در حالی که تب فیلم‌های پلیسی و ضد قاچاق کاهش یافته، مضامین ضد تروریستی جایگزین فیلم‌های امنیتی شده است. یکی از فیلم هایی که به جغرافیای سیستان و بلوچستان در سال های اخیر اشاره دارد، فیلم آتشین حمید نعمت الله است. او تصویری متفاوت از مردم این دیار را به تصویر می کشد اما همچنان در دام سکانسی می افتد که برخی از آنها در خرابه ها مواد مخدر مصرف می کنند و باز هم تصویری که در ذهن می ماند تک بعدی است.

حقایق سیستان و بلوچستان باید بیان شود

نماینده مردم زابل و زهک دکتر محمد سرگزی در گفتگو با «جوان» از نمایش نامناسب استان سیستان بلوچستان در سینما و تلویزیون انتقاد کرد و گفت: با وجود همه شاخص ها. استان سیستان بلوچستان از نظر توسعه در رتبه های آخر و همسایه کشور ناپایدار است اما از نظر میزان جرم و جنایت این استان کمترین آمار جرم و جنایت را دارد که با این وجود مردم استان ثابت کرده اند. وجود فقر و بیکاری، مرزبانان به کشور وفادار هستند و کشوری را با بالاترین میزان جرم و جنایت تصور می کنند. اگر در سیستان و بلوچستان بود، چه فاجعه ای بود!»

سرگزی با بیان اینکه استان سیستان بلوچستان دارای دیدنی های تاریخی و طبیعی متنوعی است، می افزاید: از شمال استان با کوه خواجه به سمت جنوب با سواحل زیبای مکران، مناظر طبیعی و تاریخی متنوعی را شاهد هستیم. . شهر سوخته، منطقه چابهار، کوه تفتان و دیدنی های دیگری که نشان از تمدن دیرینه مردمان این منطقه دارد، این استان را متمایز کرده است.

نماینده زابل و ضحاک از عدم نمایش دیدنی های سیستان بلوچستان در فیلم ها و سریال ها انتقاد می کند و می گوید: وقتی به فیلم های سیستان بلوچستان نگاه می کنیم می بینیم که قهرمان فیلم ها باید بجنگد. با بخشی از جمعیت این استان!» این تصویر بدی از مردم شریف استان است. نشان می دهد».

وی می افزاید: از سینماگران انتظار داریم با واقعیت های سیستان بلوچستان برخورد کنند نه اینکه برای افزایش فروش فیلم چاره ای بیندیشند!

سرگزی تاکید می کند: اگر مشکلی در استان وجود دارد باید بدون سیاه نمایی پیدا شود و فرصت برای حل آن فراهم شود، اما تصویری که در سینمای استان سیستان و بلوچستان به نمایش درآمده سرمایه گذاری در استان را در اولویت قرار نمی دهد. برای هر یک از سرمایه گذاران اما این استان پتانسیل خوبی برای حضور سرمایه گذاران دارد.»

نماینده مردم زابل و زهک با بیان اینکه مردم استان سیستان و بلوچستان پایداری خود را در حمایت از این رژیم ثابت کرده اند، ادامه می دهد: سوابق تاریخی استان نشان می دهد که اولین حکومت ایران پس از اتفاقاتی که در این منطقه رخ داد، تأسیس شد. . اولین کسانی که بر اثر حمله اعراب یعقوب لیت صفر و خونخواهی امام حسین علیه السلام برخاستند و از گفتن «سب علی علیه السلام» خودداری کردند. اینها مردم سیستان بلوچستان هستند. به گفته فردوسی، حتی بزرگترین قهرمان افسانه ای کشورمان، رستم دستان، از مبارزان سیستانی بوده است.

سرگزی می گوید: متأسفانه هیچ یک از این موارد تاکنون در سینما و تلویزیون منعکس نشده است، در حالی که حل آنها زمینه های توسعه گردشگری و ورود سرمایه گذاران به استان را ایجاد می کند.

آسیب شناسی تصویر سیستان و بلوچستان در سینما

تنها تصویر مثبت ثبت شده از سیستان و بلوچستان در سینما فیلم «سرزمین و آتش» به کارگردانی مهدی صباغ زاده است. این فیلم داستان تاریخی مبارزه مردم استان سیستان و بلوچستان با استعمارگران انگلیسی را روایت می کند. این فیلم بر اساس حقایق تاریخی رویارویی یکی از قهرمانان بلوچ با نیروهای انگلیسی را به تصویر می کشد که با قاچاق اسلحه قصد ایجاد امنیت در منطقه را دارند. این فیلم مرز مردم آن دیار را از کشور نشان می دهد. زمین و آتش مصداق بارز آن است و هیچ فیلمسازی در این استان تا به حال دست به چنین داستانی نزده است. به نظر می رسد در دهه 70 فیلمسازان ایرانی با نگاهی یک سویه به استان سیستان و بلوچستان چندین فیلم ساختند و این بار باید با ایجاد آشنایی و پاک کردن تصویر نادرست از آن، زمینه ساخت فیلم را فراهم کرد. گذشته استان سیستان بلوچستان را باید به درستی به آثار زیبا و مردم خونگرم معرفی کرد. سینما موظف است چهره قهرمان مردم سیستان بلوچستان را به نمایش بگذارد.

انتهای پیام