عمومی

سنت علم سیاست در ایران

اما برای پذیرش دانشجو در دانشکده علوم سیاسی، تشخیص اصل خانوادگی، صلاحیت اخلاقی و قبولی در کنکور و در نهایت تایید وزیر امور خارجه به عنوان شرایط اصلی پذیرفته شد. آزمون ورودی این مدرسه به گونه ای بود که داوطلبان باید در رشته های عربی، حساب، خوشنویسی، انشا، املا و قرآن نمرات قابل قبولی کسب می کردند، به همین دلیل تعدادی از ممتحنین نشستند و داوطلب به سراغ آنها رفت و به سؤالات آنها پاسخ داد. بعداً وزارت امور خارجه شرایط پذیرش برخی از گروه ها را کاهش داد و یک سال به سال های تحصیل اضافه کرد. شرط سنی برای ورود به این مدرسه بین 15 تا 20 سال بود.

داوطلبان برای ورود به مدرسه علوم سیاسی باید دستور زبان و نحو زبان عربی، ساختار و املای زبان فارسی و حساب را یاد بگیرند. حداقل سن دانش آموزان 15 و حداکثر 22 سال بود. چون در زمان تأسیس مدرسه، هنوز دبیرستانی به سبک امروزی تأسیس نشده بود، مدرسه علوم سیاسی در طول دوره چهار ساله، هم کار گروه ادبی مدرسه عالی را انجام می دهد و هم به عهده می گیرد. نقش دبیرستان از آنجایی که داوطلبانی که وارد دانشکده علوم سیاسی می شدند از دانش لازم برای تحصیلات عالی برخوردار نبودند و از آنجایی که لازم بود آنها را برای سطح بالاتر در مدرسه آماده می کردند، یک دوره چهار ساله برای این سمت کافی نبود و اکثر داوطلبان این کار را انجام دادند. حتی دانش اولیه برای موفقیت در تحصیلات عالی را نداشتند، چند سال قبل از استقرار مشروطیت، وزارت امور خارجه شرایط پذیرش داوطلبان را در مدرسه کاهش داد و یک سال اضافه کرد. سالهای تحصیلی گذشته و بدین ترتیب مدت تحصیل در دانشکده علوم سیاسی پنج سال بوده است.

مدت تحصيل در مدرسه سياسي پنج سال بود: سه سال ابتدايي يا راهنمايي و دو سال آخر يا دبيرستان بود. شرط سنی برای ورود به دوره مقدماتی این مدرسه حداقل چهارده و حداکثر شانزده سال بوده است. متقاضیان برای ورود به این مدرسه می بایست دارای مدرک تحصیلی شش ساله ابتدایی و قبولی در آزمون ورودی بودند. مواد درسی دبیرستان شامل بدی، معنی و عبارات، جغرافیای مفصل جهان و ایران، تاریخ مفصل ایران، تاریخ مردمان باستان شرق، تاریخ روم، تاریخ یونان، تاریخ جدید، تاریخ قرون وسطی، تاریخ جدید، تاریخ شعرا، تاریخ فلسفه جدید، تاریخ عربی و اسلامی، قراردادها، جغرافیای آماری، نحو و نحو، ریاضیات، جبر و مقابله دوگانه، هندسه مقابله چهارگانه، حسابداری، منطق طبیعی، جانورشناسی، گیاه شناسی، طبقات زمین، فیزیک، شیمی. ، فرانسه، ادبیات فارسی و برخی از علوم حقوقی. . در دوره دو ساله دبیرستان، یک درس فقه (بر اساس کتب مبسوط عباسی، یادداشت علامه و شریعت)، اصول کلی قانون اساسی، حقوق اداری، حقوق مدنی، حقوق جزا، حقوق تجارت، اصول آیین دادرسی. (روی دادرسی)، قوانین قضایی و علم ثروت.مالی، بودجه، قوانین مالی، پول، اعتبار و مبادله) تدریس می شد.

دروسی که در ابتدا در این مدرسه ارائه می شد شامل تاریخ، جغرافیا، حقوق بین الملل و زبان فرانسه بود که توسط مشیرالملک برگزار می شد. وی همچنین موضوع را به برنامه درسی اضافه کرد و معتقد بود که دانش آموزان مدارس نباید از شریعت اسلام غافل باشند. این امر ابتدا اعتراض شدیدی را به همراه داشت، زیرا اعتقاد بر این بود که در این مدرسه عده ای از متدینین دور هم جمع می شوند و صحبت از علوم غریبه در میان آنها رایج است و فراگیری فقه در حدود اختیارات و اختیارات طلاب دینی است. . علوم، اما این شواهد که هدف مشیرالملک از تدریس فقه، تربیت فقیه نیست، بلکه آشنایی جوانان با مبانی فقه اسلامی بوده است، توانسته است مورد تأیید دیگران قرار گیرد. در سالهای بعد دروس ادبیات، حقوق، دیپلماسی، اقتصاد، حکمت، شیمی، منطق و روانشناسی به دروس دیگر اضافه شد. در این مدرسه کتابی وجود نداشت و محمدعلی فروقی اولین کتاب را به نام «حقوق اساسی» برای این مدرسه نوشت.

علی اکبر سیاسی (1274-1369) که در سال های 1321-1333 رئیس دانشگاه تهران بود، از تدریس در دارالفن و مدرسه سیاسی یاد می کند: «اگرچه تحصیلات خود را در فرانسه به پایان نرسانده بودیم، اما یک مدرک کارشناسی. مدرک یا معادل آن در علوم و فنون جدید دانشمندان ایرانی به شمار می رفتیم. آنها بلافاصله به همه ما شغل دادند. من به عنوان معلم هنر منصوب شدم. دیگران مشاغل مختلفی داشتند. حقوق ماهیانه من چهل تومان بود که در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود. اما در مقابل، مجبور بودم چهار تا پنج ساعت در روز تدریس کنم. یعنی حداقل 24 ساعت در هفته و آن درس ها بدون رضایت من به من اختصاص داده شده است. این موضوعات عبارت بودند از تاریخ یونان، تاریخ شرق، علوم طبیعی (یعنی جانورشناسی، گیاه شناسی و زمین شناسی)، فلسفه و فرانسه. در کمال تعجب از این برنامه به سراغ مدیر آموزش و پرورش دکتر حکیم اعظم (بعدها پرتو اعظم) رفتم. او در اروپا تحصیل کرد. به او گفتم دکتر، من در بیشتر این دوره هایی که به من داده شده، تجربه ای ندارم. تحصیلات عالی من روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و فلسفه است. من در رشته تاریخ یا علوم تحصیلی نیستم و دانش من از آن موضوعات با آنچه در دبیرستان انجام می دادم یکسان است. چگونه می خواهند در دبیرستان به آنها آموزش دهم؟

دکتر حکیم اعظم (1256-1317)، سر دانشکده تحصیلات تکمیلی علوم سیاسی و حقوق وی گفت: به نظر شما کسانی که این دروس را تدریس می کنند در این رشته تخصص دارند؟ من می توانم به شما اطمینان دهم که برخی از آنها حتی این دروس را در دبیرستان نخوانده اند. به شما توصیه می کنم درسی را که به شما محول می شود نگویید، من در این زمینه تخصص ندارم. اینجا یک فکر رایج است که فرنگ باید همه چیز را بداند، اگر چیزی بگوید، نمی دانم چیست، فکر از او دور می شود، می گویند «خواهر چیزی نمی بارد».

علی اکبر سیاسی با اشاره به سختی تدریس گفت: با تلاش فراوان دروس را آماده می کردم و شب ها زیر چراغ می خوابیدم. سختی و در واقع بدبختی کار این بود که هیچ کتابی به زبان فارسی در هیچ موضوعی وجود نداشت و من باید ترجمه و تألیف و تألیف می کردم و آنچه بر دشواری کار می افزود یافتن یا شناسایی فارسی یا فارسی بود. واژه های عربی معادل اصطلاحات علمی، خارجی بود. با ناراحتی زیاد شروع به تدریس کردم. در همان روزهای اول متوجه شدم که دانش آموزان با علاقه زیادی به من نگاه می کنند و با دقت به گفته های من گوش می دهند. این کیفیت و نوع سوالات دانش آموزان نشان می داد که آنها چیزی نمی فهمند و چیزی یاد نمی گیرند. در این کلاسها مشخص بود که سلف یا اسلاف من بسیار فقیر بودند و آنچه دکتر حکیم اعظم در مورد آنها به من گفته بود درست بود.

6565