مرگ غزالی – ایران تودی
«فرار از مدرسه» شرح مفصلی از زندگی او و به قول راوی که در همان روز در سال 490 در توس درگذشت، «زندگی یک قهرمان» است.
به گزارش ایران تودی، این روزنامه گزارش داد اعتماد به نفس او نوشت: «او در آن زمان 55 سال داشت و گوشه گیری و سکوتش به سبک زندگی او تبدیل شده بود. او عمر خود را در جستجوی حقیقت صرف کرد. زندگی ای که بین آدم های ساده و معمولی شروع و به پایان می رسد. او عالمی بود با تحقیقات گسترده، اما علم را در خدمت مقام خود ارزشی قائل نبود – و پلید شد – حتی با نوعی بغض آمیخته به کینه از معاشرت با علمای دیگر خودداری کرد.
او در کلام خود هم نابغه و هم اصیل بود و تأثیر عمیقی بر فیلسوفانی که پس از او آمدند داشت. با این حال، فعالیت او در فلسفه بیشتر مخرب بود تا سازنده. که هم الهیات را کنار گذاشت و هم فلسفه را جذاب یافت. بر دیوارهای باریک مدرسه و روی صفحات کسل کننده کتاب، غیرممکن بود که اعتقاد به ایمانی که او صادقانه در تمام زندگی اش در مدرسه به دنبالش بود، حفظ شود. سخنان علمای مبتنی بر قدرت – سخنان امام – نتوانست او را آرام کند، زیرا طوفانی از شک را پشت سر گذاشت. بدین ترتیب، مکتب و شاگردی را که عموم علمای وقت به آن عادت کرده بودند و در میان خود سنت ساختند، رها کرد و از غیبت گریخت. در نهایت فقط تصوف برای او باقی ماند و اعتقادی صادقانه و اطمینان بخش به امکان ظهور داشت که البته این امر مستلزم اعتدال و تقدیم به شریعت بود.
اما «علیرغم انتقاداتی که به زندگی فکری غزالی وارد است، این صداقت و صمیمیت در لحن صدای اوست که او را بزرگ می کند و در گذشته تنها حسودان و مخالفان او از پذیرش آن اکراه داشته اند». در واقع وقتی سخنان غزالی را درباره حقیقت و یقین دینی می خواند، می بیند که تمام جهان اسلام به شهادت رسیده است. تمام شبهات فیلسوفان، همه شک و تردیدهای ماتریالیست ها و همه بی احتیاطی کسانی که در مطالعه آثار غزالی علاقه ای به دنیا ندارند، در هم می شکند و در هم می شکند و این تصور را به خواننده القا می کند که او تمام جهان اسلام است. با تمام سادگی و خلوصش ناطق قرآن طوری صحبت می کند که گویی از جانب خدایی سخن می گوید و شنیدن غزالی و شنیدن صدای منادی به سکوت – شنیدن این گوینده – آسان است. در این صدا تلخی و ناامیدی وجود ندارد و همین امر به آن هارمونی دلپذیری می بخشد. حتي تصوير مرگ، ديدن قبر و عذاب اين صدا كه با آهنگ امن و ترسناك اين صدا موج مي زند، كافي نيست كه انسان را به بدبيني و نااميدي سوق دهد». راوی اضافه می کند که زندگی غزالی به جهان اسلام آموخت که هر چیز دیگری را می توان و باید فدای آن چیزی کرد که حقیقت نامیده می شود.
انتهای پیام/