شیوهنامه ادبیات آئینی – ایران تودی
سیدعلی شجاعی، آقازاده است اما نه از جنس آقازادههای مرسوم. چرا که اولا آقازادگی در حوزه فرهنگ، نان و نوایی ندارد و ثانیا به اتکای همت و آموختههای خود به آقایی رسیده است. علی آقا را از سالهای نوجوانی میشناسم؛ بهواسطه دوستی و رفت و آمد با پدر نازنینش آقا سید مهدی شجاعی. علی آقا چند ویژگی بارز دارد: مثل پدر دلداده اهل بیت (ع)، ممحض در ادبیات، کمگو و پُرکار و مصداق این کلام شیخ اجل: دانا چون طبله عطار است، خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی، بلند آواز و میان تهی. و البته دو صفت برجسته دیگر که قاعدتا همزاد یکدیگرند: ادب و فروتنی. در داستان کوتاه، ادبیات کودکان، ادبیات آیینی، تدریس و مدیریت فرهنگی، دستی دارد و چند اثر از او منتشر شده که بعضی از آنها، به چاپهای بالا و ترجمه به زبانهای دیگر رسیده است.
ادبیات و هنرآیینی در شیعه پیشینه دارد. دعبل و فرزدق را میتوان از پیشگامان آن دانست. اینگونه بهویژه در سالهای پس از انقلاب، با میانداری سید مهدی شجاعی و همت دیگران رشد و نمو کرده است و مکتبی جوان را پدید آورده: مضامین قدسی را به فرم و قالب هنر در آوردن.
این رساله کم حجم، که در قالب درس گفتار ارائه شده عملاً شیوهنامه تحقیق و نگارش این گونهی ادبی/ هنری است و ضمنا جوابیهای است به کسانی که این گونه را بیبنیاد میپندارند. نویسنده با اتکا به یافتههای خود درصدد مدلسازی است. او ورود عنصر خیال را -که از لوازم دراماتیزه کردن یک واقعه/ ایده است- در همه جا روا نمیشمارد. به وجوه تمایز ادبیات آیینی و تاریخنگاری میپردازد و در نحوه انتخاب موضوع، انتخاب راوی، قصه بستر و انتخاب فرم، نکات جالبی را مطرح میکند.
مخاطب این کتاب، نویسندگان یا نوقلمانیاند که قصد مشق در این حوزه را دارند؛ به علاوه منتقدان ادبی و علاقمندان اینگونه. نویسنده، ذیل دو دستهبندی اصلی (اثر با مخاطب مؤمن و اثر با مخاطب نا آشنا با این مفاهیم) به اشتراکات و تفاوتهای این دو دسته میپردازد. به علاوه، دسته اول را به دو بخش اصلی (تاریخی و امروزی) تقسیم میکند و برای گروه تاریخی، چهار زیرگروه (زندگی معصوم، واقعه تاریخی با حضور معصوم، واقعه تاریخی بدون حضور معصوم، و قصص قرآنی) بر میشمارد و توصیههای کلیدی هر حوزه را بیان میدارد.
او اگرچه ادعای تدوین مانیفست ندارد و حتی این اثر خود را فروتنانه در زیر عنوان کتاب، به «درآمد» تعبیر میکند اما با اتکا به تجربیات خود مرزهای هر یک از این دستهها را برای نویسندگان علاقهمند به طبعآزمایی و قلمورزی در این گونه بیان میدارد. در کجا مجازیم
در کجا مجازیم از میانه داستان وارد شویم؟ در کجا خیال مجاز است؟ چه زاویه دید و چه زبانی مناسب هر دسته است؟ و این هشدارها را تکرار میکند:
١- پژوهش و مطالعه گسترده منابع، مقدمه لازم است که حتی بیش از زمان صرف شده برای نگارش اثر باید به آن مقدمه اهتمام ورزید.
٢- گمان نکنید مضمون عالی را میتوانید با سهلانگاری و سبک پنداری و بیتوجه به قواعد فرم، به نتیجه برسانید.
٣-این حوزه، برخلاف سایر گونههای ادبیات که حرفهای بودن نویسنده کفایت میکند، به دلداگی و مراتبی از تهذیب نفس نیاز دارد تا ضمنا کار هم برکت یابد.
۴- پرهیز از موعظه و کارِ گُلدرشت، از لوازم تاثیرگذاری است.
تا پیش از این کتاب، چنین کار روشمندی درباره ادبیات آیینی ندیده بودم و از این جهت، همت نویسنده در روشن کردن اولین چراغ و فضل تقدم، بسیار ارزشمند است.