در سوگ آخرین رادمرد عرصه روزنامهنگاری عربی
در میدان، استقرار ساف در لبنان به دنبال سپتامبر سیاه اردن در ١٩٧٠ و حضور انبوه مبارزان فلسطینی در آن کشور که موازنه قدرت ونقطه تعادل نیروهای اجتماعی را در آن برهم زد، بنیان گذاری جنبش ملی لبنان وشروع فعالیت آن در ١٩٧٣ وجنبش امل در ١٩٧٤، جنگ داخلی لبنان در ١٩٧٥ وورود هزاران نیروی نظامی سوریه با نام نیروهای بازدارنده عربی در ١٩٧٦، تاسیس ارتش جنوب لبنان وایجاد نوار حائل در جنوب این کشور برای حمایت از منافع رژیم صهیونیستی در همان سال، تاسیس جبهه پایداری ومقاومت در ١٩٧٧، تجاوز ارتش صهیونیستی به خاک لبنان در ١٩٧٨ و عملیات اشغالگری که تا سال ٢٠٠٠ به طول انجامید، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در ١٩٧٩ وتغییرات ناشی از آن در عرصه لبنان که نهایتا به تاسیس حزب الله ومقاومت اسلامی در اوایل دهه هشتاد انجامید وسالها بعد، محور وپروژه مقاومت را در منطقه رقم زد که در رویارویی با پروژه استکبار،صهیونیسم، اشغالگری، وابستگی وخودباختگی، تکفیر وتروریسم داعشی، پیروزی های بزرگی را به ثبت رساند که موازنه قدرت را در منطقه برهم زد، همه تحولاتی بود که فضای بی مانندی در کل تاریخ جهان را به وجود آورد که برای نسل آن روز فعالان سیاسی درس آموز، بی نظیر وتکرار ناشدنی است.
در عرصه اندیشه وسیاست وجنبش اسلامی، به ویژه در جامعه شیعی لبنان نیز ظهور سه دانشی مرد تلاشگر اسلامی، یعنی مرحومان سید موسی صدر، شیخ محمدمهدی شمس الدین وسید محمدحسین فضل الله در دهه شصت وتلاش های سترگ هر سه از نخستین سال های دهه هفتاد وبنیان گذاری موسسات آموزشی، خدماتی وخیریه شیعی از سوی آنان وپس از آن، ورود برخی روحانیون ایرانی مانند سید عیسی طباطبایی، سید محمد غروی ودیگران در همان دهه، تاسیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان در لبنان وانتخاب صدر به ریاست آن در ١٩٦٩ وشیخ محمدمهدی شمس الدین در ١٩٧٥، پیدایش حرکت های اسلامی شیعی مانند الشباب المسلم ونقش شهید محمدصالح حسینی که بعدا با مرحوم سید هانی فحص، التنظیم الشعبی اللبنانی ودر آستانه پیروزی انقلاب اسلامی لجان العمل الاسلامی را پایه گذاری کرد، فعالیت حزب دعوت اسلامی وشاخه دانشجویی بسیار فعال آن یعنی اتحادیه لبنانی دانشجویان مسلمان که مجله ماندگار المنطلق را منتشر می کرد، تشکیل اللجان یا کمیته های اسلامی که پس از پیروزی انقلاب با همکاری لجان العمل الاسلامی وکتابخانه شهید مطهری، کمیته های پشتیبانی انقلاب اسلامی ایران را راه اندازی کردند، علاوه بر حضور مبارزان ایرانی در این دوره در صفوف فتح وامل، همه فصلی مهم از جنبش اسلامی شیعی وحرکت اندیشه سیاسی شیعه را در دوران معاصر تشکیل می دهد.
در چنین فضایی، موزاییک گروه های سیاسی لبنان که آیینه تمام نمای اندیشه های سیاسی جهان بود وبه تبع آن آزادی اندیشه وبیان ومطبوعات واحزاب، نمونه ای بی نظیر را دست کم در جهان عرب تشکیل می داد که لبنان را به قبله گاه روشنفکران ومبارزان عرب ومسلمان تبدیل کرده بود.
السفیر، “روزنامه لبنان در جهان عرب وروزنامه جهان عرب در لبنان” یا “صدای آنان که صدایی ندارند” را مرحوم طلال سلمان که غروب دیروز سوم شهریور، آفتاب عمرش غروب کرد، در چنین شرایطی در مارس ١٩٧٤ منتشر کرد. گرچه او پیشینه تلاش مطبوعاتی در نشریات النضال، الشرق، الحوادث، الأحد والصیاد را داشت ومدتی دنیا العرب را در کویت منتشر کرده بود، اما عرض اندام کردن در برابر روزنامه النهار که ٤١ سال پیش از او و در ١٩٣٣ پای به دنیای مطبوعات گذاشته بود، کاری شجاعانه وبی مانند بود.. وچنین شد که روزنامه ملی وچپ گرای السفیر که از جنبش فلسطین وبعدا مقاومت اسلامی دفاع می کرد، در رقابتی تنگاتنگ با روزنامه دست راستی النهار قرارگرفت وانصافا از پس رسالت مطبوعاتی خود به خوبی برآمد.
در نقش ماندگار السفیر وطلال سلمان که او را پس از محمدحسنین هیکل، باید رادمرد روزنامه نگاری عربی، آن هم در عصر آغازین ضعف رسانه های دیداری وشنیداری ونبود رسانه های الکترونیک، دانست، همین بس که بزرگانی با مشارب متنوع مانند عصمت سیف الدولة، جورج قرم، بلال الحسن، عبدالرحمن منیف، طارق البشری، سلیم الحص وفهمی هویدی در آن قلم زده اند واین روزنامه آوردگاه چهره ماندگار وبی مانند کاریکاتور سیاسی عربی مرحوم ناجی العلی بود که پس از نزدیک به نیم قرن از قتل او در لندن، همچنان جانشینی برای او ظهور نکرده است.
با طلال سلمان بارها وبه مناسبت های مختلف فرصت دیدار وگفت وگو دست داده بود ودر دوره ماموریتم به عنوان رایزن فرهنگی ایران در لبنان، مراتب سفر او به ایران را به میزبانی اداره کل مطبوعات ورسانه های خارجی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی فراهم کردم والبته این تنها سفر او به ایران نبود واو همراهی با امام خمینی از پاریس تا تهران را در آن سفر تاریخی وانجام مصاحبه با بنیان گذار جمهوری اسلامی را در کارنامه خود داشت. متاسفانه، طلال سلمان که مصاحبه با بسیاری از رهبران عرب، بخش مهمی از تلاش او را تشکیل می داد، به رغم شرط او پیش از سفر واصرار رایزنی وتلاش اداره کل مطبوعات ورسانه های خارجی، نتوانست که در آن سفر، گفت وگویی با جناب روحانی رئیس وقت جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.
نمی دانم این سخن از کیست که سیاستمدار آن نیست که بداند، چه زمانی وارد عرصه سیاست شود، بلکه آن است که بداند، چه هنگامی میدان سیاست را واگذارد وکنار رود. طلال سلمان از سیاسیون وروزنامه نگارانی بود که در اوج شهرت وحتی نیاز به حضور مطبوعاتیش، تعطیل روزنامه ٤٢ ساله السفیر را در بهار ١٣٩٥ اعلام کرد. اگر آنچه من از برخی منابع شنیده ام که این اقدام او برای آن بود که نمی دانست واطمینان نداشت، پس از او، روزنامه به چه راهی خواهد رفت، درست باشد، این نگاه، درایت وتلاش او برای حفظ میراث ماندگار السفیر در نزدیک به نیم قرن تلاطم سیاسی در منطقه را نشان می دهد.
برای نسل امروز، رسانه مکتوب شاید جایگاه خود را از دست داده باشد، اما رسالت السفیر ونقش آن در جریان اندیشه وکنش سیاسی ومبارزاتی نیم قرن اخیر همچنان پردرخشش خواهد ماند.
از یاد نمی برم که در پایان این یادداشت، از کتاب ماه السفیر وبیش از ده اثر منتشرشده او یادکنم واز علاقه مندان به ارتباط نخبگان ایران وجهان عرب بخواهم که برای انتشار خاطرات او در عرصه روزنامه نگاری با عنوان “کنابة علی جدار الصحافة” به زبان فارسی تلاش کنند.
یاد طلال سلمان و همه مبارزان واهل قلم ومطبوعات در دوره مقاومت ملی عربی و عصر پیشامقاومت اسلامی گرامی باد.
311311