ترور چشم اسفندیار مختومه نشد

عصر تاریک روزنامه نگاری؟ - خبرآنلاین

چندی پیش«صبح آخرین روز»؛سریالی که به زندگی شهید مجید شهریاری- از دانشمندان هسته ای- پرداخته از تلویزیون بازپخش شد.
از زمان ترور شهید شهریاری سوالات مختلفی درباره این حادثه در ذهنم بوده و هنوز هم هست، به همین سبب این سریال را تقریبا به صورت کامل دیدم تا بلکه به پاسخ سوالاتم برسم اما نه تنها چنین نشد که بر ابهاماتم افزوده هم شد!

آن چه می نویسم ابدا نقد سریال نیست« صبح آخرین روز» تنها بهانه ای است که به واقعیت ماجرا و ترور شهید شهریاری بپردازم و سوالات خودم را مطرح کنم.

داستان «صبح آخرین روز» آن قدر گُنگ و غیرقابل فهم است که برای مخاطب پرسش های بی پاسخ زیادی باقی می گذارد.

دی ماه سال 1388- یعنی تقریبا یک سال قبل از ترور و شهادت شهریاری- مسعود علیمحمدی-دیگر دانشمند هسته ای- طی یک عملیات تروریستی مقابل منزلش به شهادت رسید.

چندی بعد از ترور شهید علیمحمدی، غلامحسین محسنی اژه ای- دادستان وقت کشور- از دستگیری و اعدام مجید جمالی فشی قاتل شهید علیمحمدی و تروریست وابسته به موساد خبر داد.

آن زمان نهادهای مسوول از قول این تروریست اعلام کردند که قرار بوده 5 نفر دیگر از دانشمندان هسته ای ایرانی از جمله دکتر مجید شهریاری را ترور کند که با دستگیری وی، پرونده این ترورها نیز مختومه شد.

هرچند که پرونده ترورها مختومه نشد و کمتر از یک سال بعد یعنی آذرماه 1389 مجید شهریاری توسط تروریست های وابسته به موساد به شهادت رسید.

در «صبح آخرین روز» نشان داده می شود که مقامات مسوول از نقشه موساد برای ترور دانشمندان هسته ای ایران مطلع می شوند به همین دلیل سراغ مجید شهریاری می روند و به او می گویند که او نفر اول لیست ترور موساد است و باید مواظب باشد.

در این سریال بازیگر نقش علی اکبر صالحی-رییس وقت سازمان انرژی اتمی- به شهریاری لقب «چشم اسفندیار سازمان انرژی اتمی» می دهد و خطاب به او می گوید باید از شما مواظبت شود.

در جای دیگری از سریال، یکی از دوستان صمیمی شهید شهریاری حداقل دوبار به او می گوید که نامش در لیست ترور موساد است و باید بیشتر مواظب خودش باشد.

با این حال در زمان ترور می بینیم که شهریاری نیروی محافظتی نداشته و فقط از یک راننده برخوردار بوده؛ راننده ای که قاعدتا جز رانندگی کار دیگری از دستش بر نمی آید.

نکته قابل تامل اما این قسمت از مصاحبه بهجت قاسمی همسر شهید مجید شهریاری است که می گوید:« بعد از شهادت شهید علیمحمدی به ما هم تذکر داده بودند که مراقب باشیم و ما هم جدی گرفته بودیم اما می گفتیم هر چه خدا بخواهد می‌شود».

همسر شهید شهریاری همچنین در گفت و گویی دیگر می گوید:« یک آقایی بود که هم راننده و هم محافظ بود؛ وی مسلح بود، آدم وقتی رانندگی می‌کند چطور می‌تواند محافظت هم کند. معلوم بود خیلی مدیریت جدی نبود. بعد از این‌که دکتر شهریاری شهید شدند یک مقداری جدی‌تر شد الان در چه فازی است من نمی‌دانم، ولی یقینا ضعف داریم. آن موقع که باید حفاظت تقویت می‌شد، نشد. قطعا باید حفاظت از دانشمندان تقویت شود و باید باشد.»

سوال اما این است شهریاری باید چگونه از خودش مراقبت می کرده؟

وقتی مقام های مسوول و مربوط مطلع بودند که شهریاری سرلیست ترور موساد است و یک سال قبلش هم دانشمند هسته ای –علیمحمدی- ترور شده آیا فقط تذکر دادن به این که خانواده مجید شهریاری مراقب خودشان باشند اکتفا می کرده است؟

چرا با وجود همه این مستندات و تهدیدها شهید شهریاری مورد مراقبت ویژه قرار نگرفت؟

بر اساس آنچه در سریال نشان داده می شود -که با واقعیت هم منطبق است- موتورسوار تروریست بمبی به درب خودرو، سمت شهید شهریاری می چسباند و می گریزد؛ صحنه ترور شهید شهریاری نشان می دهد اگر او حتی یک مامور حفاظت موتوری داشت به احتمال بسیار زیاد از این حادثه جلوگیری می شد اما متاسفانه چنین شد و به راحتی یکی از برجسته ترین دانشمندان کشورمان ترور شد.