کشور را معطل مذاکره با آمریکا نکنیم

جنگ در اوکراین فرسایشی می شود

ترویج این تفکر نه تنها کشور را معطل مذاکره با آمریکا می کند بلکه  قاطبه مردم که با سیاست های ضد ایرانی آمریکا آشنا هستند را از حل مشکلات اقتصادی ناامید می سازد.در رابطه با این موضوع، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است.

1.هدف اصلی مذاکره بین کشورها،رسیدن به یک توافق مشترک و قابل قبول برای طرفین مذاکره‌کننده و پایبندی طرفین به اجرای تعهدات است.در مذاکرات،طرفین در مورد موضوعات مختلف مثل تجارت، سیاست،امنیت و… تبادل نظر می‌کنند تا به یک توافق نهایی رسیده و متعهد به اجرای این توافق باشند. پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف آمریکا نیز موضوع جدیدی نیست و در این چهل و پنج سالی که از پیروزی انقلاب می گذرد بارها آمریکا برای رفع نیازهای خود،دنبال مذاکره‌ِ با ایران بوده‌است.البته آمریکا دارای قالب منحصر به فردی برای مذاکره بوده و به دلیل اتکا به قدرت نظامی،اقتصادی و امنیتی،تنها به دنبال تامین خود است.آمریکا با عدم پایبندی به اجرای تعهدات خود،معمولا از طرفِ مقابل،امتیاز نقد  و فوری میخواهد و در مقابلِ آنچه نقد می گیرد،وعده می دهد و پس از رسیدن به اهداف خود،به راحتی خُلف وعده می کند.

2- ایران و آمریکا تاکنون چند مرتبه مذاکره مستقیم داشته اند که در تمام آنها،آمریکا با دغل کاری،دبه درآوردن و عدم پایبندی به تعهدات خود،حقوق طرف ایرانی را ضایع کرده است.در دوره ریگان، مذاکراتی غیررسمی بین آمریکا و ایران در اروپا انجام شد و نهایتاً  «رابرت مک فارلین» مشاور سابق   امنیت ملی کاخ سفید بدون اطلاع قبلی و بانام مستعار «شون دولین» با پاسپورت ایرلندی به تهران آمد.هدف اصلی جمهوری‌خواهان آمریکا از ورود در این ماجرا،تقاضا برای وساطت ایران برای آزادی گروگان‌های خود در لبنان بود تا برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری از آن بهره برداری کنند.      ایران نیز به‌عنوان کشوری در حال جنگ و نیازمند به تسلیحات،به دنبال خرید اقلام نظامی از آمریکا بود و می‌توانست از نفوذ خود در لبنان برای آزادی گروگان‌ها استفاده کند.در اوایل این ماجرا محموله هایی از اسلحه به ایران فروخته و پول آن پرداخت شد و چند گروگان آمریکایی هم با وساطت ایران آزاد شدند. اما آمریکا در مرحله بعد ناجوانمردانه پای اسرائیل را به این ماجرا باز کرد که علت اصلی آن خدشه دار کردن حیثیت انقلابی ایران و تاثیرگذاری منفی برجبهه های دفاع مقدس بود. آقای هاشمی رفسنجانی در سال 1382 به روزنامه همشهری در مورد این ماجرا گفت:«مک فارلین که به ایران آمد، بنا بود مقدار قابل‌توجهی سلاح هم بیاورد؛ اما چند کانتینر قطعات موردنیاز ما را با هواپیما آوردند. تعدادی موشک هاگ اسراییلی هم آوردند که مدت‌ها در فرودگاه ماند و آن‌ها مجبور شدند پس بگیرند.» همزمان بیانیه‌ای از سوی اسحاق شامیر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی منتشر و در آن تأکید شد که دولت اسراییل تائید می‌کند که به درخواست آمریکا در انتقال تسلیحات به تهران‌ همکاری کرده است.نکته دیگر اینکه مک فارلین در هفت دور مذاکره ای که با ایران داشت حتی یک بار هم از تمایل آمریکا برای رابطه سیاسی حرف نزد و تنها با مذاکره به دنبال آزادکردن بقیه گروگانها بود که البته دست خالی به آمریکا برگشت.درس آموزندۀاین ماجرا این بود که آمریکا کاملاً غیرقابل‌اعتماد است و به دلیل وابستگی و پیوند عمیق با اسرائیل،در مسیر تأمین منافع این رژیم حرکت می‌کند.

3- در فرایند سیاست تنش زدایی دولت اصلاحات و پس از ظهور طالبان در سال ۲۰۰۲،ایران و آمریکا برای تبادل اطلاعات علیه طالبان وارد مذاکره شدند.در نتیجه این مذاکرات با همکاری موثر امنیتی و نظامی ایران و آمریکا،طالبان به شدت صدمه دید و در نهایت شکست را پذیرفت.مذاکرات که تمام شد اسرائیلی ها خبر از کشف یک کشتی “اسلحه ایرانی” در دریای سرخ که عازم غزه بود دادند.این ماجرا که بعدها، به “پرونده کارین آ” معروف شد از سوی ایران قویا تکذیب شد و مدارکی نیز دال بر صحت آن از سوی اسرائیل ارائه نشد.اما آمریکا که تازه از سر میز مذاکره با ایران خارج شده بود در یک واکنش شدید،ایران را محکوم کرد و آن را عضو “محور شرارت” خواند.نام گذاری ایران به “محور شرارت”، پس از آن صورت گرفت که دولت اصلاح طلب امیدوار بود بعد از همکاری ایران و آمریکا علیه طالبان،قدم هایی برای ایجاد رابطه بین دوکشور برداشته شود.

4-در ماه اوت ۲۰۰۷  دولتمردان عراق از ایران درخواست کمک کردند و خواستند که برای تامین امنیت عراق و جلوگیری از تجزیه این کشور با آمریکا مذاکره کنید.در آن مقطع که آمریکا با حمایت از گروههای نیابتی تروریسم و ارتش منافقین به دنبال روی کار آوردن یک دولت وابسته در عراق بود،به دلیل مخالفت گروههای شیعه،سنی و کرد،در باتلاق گرفتار شده بود.در این مذاکرات بحث امنیت عراق مطرح شد و ما از آمریکا خواستیم به جای دخالت و حمایت از تروریسم، تامین امنیت را به دولت قانونی عراق بسپارد.به دنبال این مذاکرات و هماهنگی ایران و عراق،آمریکایی ها مجبور شدند، پرونده امنیتی را به دولت عراق بدهند و خود را از باتلاق خارج نمایند.پس از این اتفاق،آمریکا به تلافی شکست در مذاکرات،فشارهای خود را با موضوع پرونده هسته ای علیه ایران تشدید کرد و آن را بهانه ای برای اعمال تحریم های بیشتر قرار داد.

5-برجام نمونه‌ی واضح دیگری از عهد شکنی آمریکا با خروج از این پیمان بود که نه تنها منجر به رفع تحریم ها نگردید بلکه به تحریم های جدید علیه ایران منجر شد. کسانی که معتقد هستند مذاکره،وسیله‌ای برای رفع دشمنیِ آمریکا یا لغو تحریم هاست با توجه به سوابق مذاکرات می توانند قضاوت منصفانه ای داشته باشند. آمریکا در تمام موارد گفته شده به مذاکره با ایران نیاز داشت و پس از رفع نیاز خود،دشمنی علیه ایران را ادامه داد.در مقطع فعلی هم آمریکا به دلیل حمایت از نسل کشی رژیم صهیونیستی حیثیت خود را از دست داده برای کسب وجاهت، به مذاکره با ایران نیاز دارد،مذاکره ای که هرگز به رفع تحریم ها منجر نخواهد شد.هدف دیگر آمریکا از مذاکره با ایران،تاثیرگذاری بر روند مثبت روابط ایران با روسیه و چین است که بحث مفصلی می طلبد.

نتیجه اینکه مذاکره با دولت ترامپ در جهت منافع ملی ایران نیست و طبعا رئیس جمهور محترم که با تمرکز بر حل مشکلات اقتصادی از حمایت رهبر معظم انقلاب و به تبع آن از پشتیبانی مردمی برخوردار است،با اتکا به منابع غنی داخلی و تعامل سازنده با کشورهای دوست،بهبود شرایط اقتصادی را به مذاکرات تجربه شده با آمریکا گره نخواهد زد و از این آزمایش خطیر،موفق بیرون خواهد آمد.