عمومی

چرا آموزش و پرورش در نظر مسئولان ارشد ما کوچک جلوه می‌کند؟

آموزش و پرورش بزرگترین وزارتخانه است و بودجه آن بزرگترین است. با این حال ، این بودجه جاری و بودجه ساخت مصالح است. اما همانطور که قبلاً نوشتم ، سوال جدی این است که آیا تحصیل در هر کشوری سرمایه است یا هزینه اضافی. و آیا آموزش در هر کشوری بستر یا بخشی است؟

آموزش و پرورش اساس همه آموزش ها و مهارت ها است. وزیر آن باید رئیس همه وزرا باشد. اما آیا اینطور است؟ آموزش و پرورش ابزاری برای دولت ها نیست که در طول انتخابات اقدام کرده و از آنها برای رای دادن به گروه خاصی استفاده کنند. بزرگترین تغییر در دولتها اغلب در وزارت آموزش و پرورش اتفاق می افتد. به مجلس نگاه کنید ، یکی از ضعیف ترین یا ضعیف ترین وزارتخانه ها آموزش و پرورش است. مانند برخی از وزارتخانه ها ، سفر حداقل است یا وجود ندارد. همین مساله باید در مجلس و وزارتخانه مورد بررسی قرار گیرد و در صورت وجود امتیاز به کمیسیون ها یا واحدهای دولتی به نحوی تنظیم شود.

انتظار نمی رفت آقای رئیسی چنین وزیری را برای آموزش و پرورش در میان وزرا تعیین کند. این بدان معنا نیست که وزیر پیشنهادی را دست کم بگیریم ، اگر وی رأی می داد می توانست منبع پرونده باشد ، اما حداقل باید اعتماد نمایندگان مجلس را جلب می کرد. و جامعه بزرگ آموزشی از توانایی های او احساس خوبی داشتند. آیا بهتر نیست که رئیس جمهور او را در این آزمایش بزرگ قرار ندهد؟

یاد طنز آقای گرایتی افتادم که می گفت من رئیس بیسوادان هستم. برخی او را وزیر آموزش و پرورش یا وزیر کودکان نمی دانند. البته وزیر کودک بودن چیز بدی نیست و یک امتیاز محسوب می شود ، حتی اگر درک ما از کودکان و دوران کودکی اصلاح شود.

البته در برهه ای از تاریخ ، کودکان را انسان نمی دانستند. اما الان اینطور نیست. این کودکان یک سرمایه گذاری هستند ، یک سرمایه بزرگ. این قبلاً اتفاق افتاده است. اما در گذشته روش آموزش متفاوت بود. این قدرت انسانی م amongثر در بین کودکان است. معلمان و رهبران آنها نیز عموماً قابل تامل هستند. برآورد مقدار زیاد غیرممکن است.

در حالی که در گذشته کلاس اول از نظر مدیریت ساده ترین کلاس محسوب می شد ، اکنون تمرکز بر زمینه اولیه و حتی قبل از آن است. البته وقتی زنان به اجبار از خانه خارج می شوند و مجبور می شوند در کنار مردان کار کنند ، دیگر نباید انتظار داشته باشیم که آنها خانه دار بوده و آنها را آموزش دهند.

با توجه به این که عناصر کمی از تحول در آموزش عمومی وجود دارد ، این به دلیل دیدگاه سنتی و قدیمی این وزارتخانه است ، اگرچه اینطور نیست. اگر آموزش درست باشد ، همه چیز تحت تأثیر قرار می گیرد.

اکنون دولت خواستار تغییر است و پارلمان آماده است ، در حالی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه ، که وزیر آموزش و وزیر سابق نیز است ، موقعیت خوبی برای ایجاد تغییر دارد.

برنامه جدیدی را شروع کنید. تا اینکه معلم جای خودش را پیدا کرد. کارخانه مصنوعی بسازید. از والدین خود کمک بخواهید. آموزش فضای مجازی و آموزش از راه دور ، چالش ها و فرصت های آن بسیار مهم است.

برای انتخاب وزیر ، ببینید ترانسفورماتور کیست و چقدر به او کمک می کنید و مجموعه آموزشی چقدر او را همراهی می کند. آیا معلم می تواند کار پیامبران باشد؟ آیا یک معلم باسواد و خانواده مدار می تواند هدفی جز تحصیل داشته باشد؟ آیا یک معلم می تواند بیشتر از یک مهندس و پزشک مورد احترام باشد یا حداقل برابر یا حداقل بسیار متفاوت باشد؟ آیا ممکن است یک معلم واقعی نگران معیشت خود نباشد؟ آیا می توان به معلمی بیشتر از مدیران وزارت احترام گذاشت؟ آیا ارزش معلم می تواند برابر یا حداقل معادل یک استاد دانشگاه باشد؟ آیا این ارزشها با گسترش فضای مجازی و آموزش از راه دور تغییر خواهد کرد؟

دولتها عموماً سرمایه گذاری بلند مدت ندارند. این برنامه باید طولانی مدت باشد. و این یک فرآیند زمان بر است و اگر عزم خود را برای تغییر در نظر گرفته اید ، می توانید گام های موثر و اصولی در این زمینه بردارید.