فوتبال بس است؛ میخواهم زندگی کنم

فوتبال بس است؛ میخواهم زندگی کنم
آفتاب‌‌نیوز :

گفت‌وگوی اختصاصی تابناک با علی دایی حاوی صحبت‌های بسیار جالبی از شهریار فوتبال ایران است؛ مردی که خارج از کشور برای او ارزش به مراتب بسیار بیشتری از داخل کشور قائل هستند. اگر مصدومیت‌های بسیاری که برای تیم‌ملی ایران گریبانش را گرفت و بارها زیر تیغ جراحی رفت را کنار بگذاریم، ۲۷ آنلاین ۱۳۷۳ را هرگز از یاد نخواهیم برد.

روزی که در دیدار برابر بحرین در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما با حرکت ناجوانمردانه سنگربان حریف دچار آسیب‌دیدگی شدید از قسمت طحال شد و با این حال خطر بزرگی را به جان خرید و ۲۰ دقیقه باقی‌مانده تا پایان کار را در زمین ماند و پس از آن تحت یک عمل سنگین جراحی قرار گرفت؛ چند ماهی از مستطیل سبز دور ماند. پس بیراه نیست اگر علی دایی را یک جانباز ورزشی بنامیم و بدانیم که جهت کسب افتخار برای ایران و شاد کردن دلم هم‌میهنانش بارها و بارها چه دردهایی را متحمل شد که هنوز این دردهای کهنه ورزشی گهگاهی به سراغش می‌آیند و امانش را می‌برد.

بخش اول مصاحبه با دایی به وقایع هشت آذر سال ۱۳۷۶ در ملبورن گذشت. حالا می‌خواهیم مکنونات قلبی این روزهای بهترین فوتبالیست تاریخ فوتبال ایران – به انتخاب مردم و کارشناسان – را بپرسیم و سر در بیاوریم که دوری این اسطوره از فوتبال ایران چقدر دیگر طول می‌کشد. آیا انتظار برای بازگشت او بیهوده است؟

بکن‌باوئر، علی دایی را در جایی بهترین سرزن فوتبال جهان می‌نامد. چه کردید که در بوندس‌لیگا در سطحی قرار بگیرید که تحسین نفر اول فوتبال آلمان را داشته باشید؟

این نظر لطف قیصر فوتبال آلمان به من را نشان می‌داد. همیشه گفته‌ام، خیلی‌ها از من بهتر بوده‌اند. اما خیلی‌ها مسائلی را که من به راحتی رعایت می‌کردم را رعایت نمی‌کردند. در تمام دورانی که فوتبال حرفه‌ای بازی می‌کردم، هیچ‌وقت ساعت ۱۱ شب را ندیدم و بعد از این ساعت بیدار نبودم. رعایت این مسائل به من که خیلی دوست داشتم پیشرفت کنم کمک کرد.

اگر برخوردهای تبعیض‌آمیز نبود، علی دایی بالاتر از کارستن یانکر و میشائیل پریتز در بایرن‌مونیخ و هرتابرلین به موفقیت‌های خیلی بیشتری در بوندس‌لیگا می‌رسید؟

گذشته‌ها گذشته و من دیگر به این مسائل فکر نمی‌کنم. اما باید بگویم که هرچه الان به آن رسیده‌ام از حضور در فوتبال آلمان دارم. هر قراردادی که بستم، به مملکت خودم آوردم و به این موضوع افتخار می‌کنم. دوران فوتبالی سالمی را داشتم. سالم زندگی کردم. خدا را شکر می‌کنم که خیلی در این مسیر به من کمک کرد تا به خیلی چیزهایی که دوستان من و هم‌بازی‌هایم می‌خواستند به آن‌ها برسند، به عنوان نماینده‌شان به این موفقیت‌ها رسیدم.

به عنوان یک مهاجم نوک، خودخواه بودید و پاس نمی‌دادید؟

شاید بگویید این‌طور بوده‌ام، اما هر زمانی که بازیکن کناری‌ام را در موقعیت بهتری می‌دیدم پاس هم می‌دادم. اتفاقا من پاس گل هم زیاد داده‌ام. این‌طور نبوده که درون زمین فقط موقعیت خودم را می‌دیده‌ام. البته موردی که اشاره کردید در فوتبال دنیا و برای یک مهاجم نوک امری طبیعی است.

علی دایی خودش را بهترین سرزن فوتبال ایران می‌داند و اگر سه سرزن برتر تاریخ فوتبال ایران را معرفی کنید، خودتان را نفر چندم این فهرست قرار می‌دهید؟

سرزنِ قهار در تاریخ تیم‌ملی ما زیاد بوده‌اند. خودم عاشق بازی مرحوم کریم باوی بودم. زنده‌یاد همایون‌خان بهزادی، غفور جهانی، غلام‌رضا فتح‌آبادی و خیلی‌های دیگر بوده‌اند که من اسامی‌شان را به یاد نمی‌آورم. من خودم را یک سرزن صرف نمی‌دانم. چون خیلی از گل‌هایم را با ضربات ایستگاهی و شوت، با پا زده‌ام. به طور کل گل‌های من تلفیقی از ضربات هر دو پای چپ و راست و ضربات سر بوده است؛ و تمام ۱۰۹ گل ملی‌ام را مدیون تمام بچه‌هایی هستم که در سال‌های حضورم در تیم‌ملی به من در کسب این موفقیت‌ها کمک کردند. کمک هم‌تیمی‌هایم نبود علی دایی نمی‌توانست به این موفقیت‌ها برسد.

در سال‌روز دیدار تاریخی و ماندگار ایران و استرالیا، ۱۶۷۴ روز از دوری علی دایی از فوتبال می‌گذرد. فکر نمی‌کنید این زمان بیش از حد طولانی شده؟ آیا خودتان دل‌تنگ فوتبال نشده‌اید؟

خب شما این را در نظر داشته باشید که هر کسی یک روزی دوره حضورش در فوتبال به اتمام می‌رسد. خوشبختانه من از قبل به این دوران فکر می‌کردم. الان هم از فوتبال دور هستم. البته در همین مدتی که ذکر کردید، خیلی پیشنهاد برای همکاری به من شد اما خودم خواستم که نیایم و کار فوتبالی نکنم. من همیشه عاشق فوتبال بوده و هستم و خواهم بود. مگر می‌شود یکی مثل من که همه چیزش را از فوتبال دارد، این همه سال تلاش کرده باشد، برای اعتلای فوتبال ایران ۹ بار زیر تیغ جراحی قرار گرفته باشد و عاشق فوتبال نباشد؟

خب پس این عشق برای علی دایی جاودانه خواهد ماند؟

به طور حتم اگر هر چیزی را از ما بگیرند، عشقی را که ما به این ورزش داریم را نمی‌توانند از ما بگیرند. اگر فرصت دست بدهد بازی‌ها را از تلویزیون می‌بینم. به خصوص بازی‌های مهم را حتما می‌بینم.

پس می‌گوییم که بازگشت علی دایی به فوتبال ایران غیرممکن نیست؟

غیرممکن که نیست اما این را باید اضافه کنم که برای حضور دوباره‌ام، شرایط مهیا نیست و این هم از طرف خودم است. وگرنه خیلی‌ها برای همکاری به من لطف داشتند. از تیم‌ملی گرفته تا تیم‌های باشگاهی پیشنهادهای خود را دادند. اما خودم نخواستم که فعلا به فوتبال برگردم.

جالب است که علی دایی از چنین پیشنهادهایی می‌گذرد، حتی تیم‌ملی؟!

الان می‌توانم وقت بیشتری برای خانواده‌ام بگذارم و کنارشان باشم. این مهم‌ترین فاکتور برای من است که اول انسان خوبی باشم. و متأسفانه انسانیت اخلاقی است که خیلی‌ها فراموش می‌کنند.

منظورتان این است که برخی پیشنهادهای اخیرتان را به دلیل رعایت مسائل اخلاق حرفه‌ای نپذیرفتید؟

این‌طور پاسخ سوال‌تان را می‌دهم که در تمام دوران فوتبالی‌ام طوری رفتار کرده‌ام که الان کسی نمی‌تواند به من بگوید که فلان کار غیرحرفه‌ای را انجام داده‌ام. حق کسی را خورده‌ام. بازیکن آورده و بابتش پول گرفته‌ام. هیچ‌کس نمی‌تواند چنین مسائلی را به من نسبت بدهد. سالم فوتبال بازی کردم. سالم مربی‌گری کردم و الان هم دارم سالم زندگی می‌کنم.

اما هنوز فوتبال ما چه پرسپولیس و چه تیم‌ملی از ستاره‌هایی بهره می‌برد که با اعتماد علی دایی الان چهره‌های صاحب‌نامی هستند. به عنوان مثال امید عالی‌شاه که الان کاپیتان پرسپولیس است و یا مهدی طارمی که بهترین بازیکن تیم‌ملی است؟

من اصلا در مورد این چیزها صحبت نمی‌کنم. این بچه‌ها بر اساس لیاقت خودشان به این جایگاه رسیدند. من تنها وسیله‌ای بودم که بتوانم بازیکنان جوان و بااستعداد را شناسایی کنم و به آن‌ها بها و فرصت بازی بدهم. موفقیت آن‌ها موفقیت من است. شاید بازیکنانی که اسباب بزرگی‌شان را مهیا کرده‌ام، سالی یک بار هم حال من را نپرسند. با این حال باز می‌گویم که من تنها وظیفه‌ام را در قبال استعدادها انجام داده‌ام. وسیله‌ای از جانب خدا برای ترقی و تعالی این نفرات بوده‌ام و البته که لیاقت و شایستگی خودشان هم بوده که صاحب نام و اعتبار در فوتبال ایران بشوند.

در مورد هجمه به اهالی فوتبال و فوتبالیست‌ها در خصوص عقد قراردادهای میلیاردی می‌خواهم نظر شما را هم داشته باشم؟

ابتدا باید با این توضیح، پاسخ سوال شما را شروع کنم که فوتبال در تمام دنیا ورزش اول محسوب می‌گردد. شما کدام ورزش را می‌توانید مثال بزنید که صدهزار و یا صد و بیست‌هزار تماشاگر را به ورزشگاه بکشاند؟ ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه هیجان بیافریند. تنها شاید بتوان از فوتبال آمریکایی یا بسکتبال حرفه‌ای آمریکا نام برد که اعداد و ارقام مالی بالاتر از فوتبال در این رشته‌ها تبادل می‌شود. از تنیس هم می‌توان نام برد که جوایز چند میلیون دلاری در تورنمنت‌های مختلف در سال دارد.

بنا بر این صحبت‌ها، شما از عقد قراردادهای میلیاردی در فوتبال باشگاهی‌مان حمایت می‌کنید؟

صحبت من این نیست. من می‌گویم همه شرایط فوتبال‌مان را با دیگر کشورها مقایسه کنیم. همین رونالدو که النصر عربستان استخدام کرده، رقم پرداختی‌شان به این بازیکن بیشتر از تمام پرداختی‌های بازیکنان و مربیان حاضر در تمام لیگ‌های ایران است. این را هم در نظر بگیرید که فوتبال برای خیلی از فوتبالیست‌های ما شغل محسوب می‌شود نه فقط یک ورزش. چون کار اقتصادی نکرده‌اند. پیش از این در صحبت‌هایم اشاره کردم که برخی از دوستانم در تیم ۹۸ با این شرایط مواجه بوده و هستند.

به نظرتان تعادل بین مبالغ قراردادها و سختی کار در فوتبال برقرار است؟

شما این موضوع را در نظر بگیرید؛ انسانی که به عنوان فوتبالیست در کشورمان به زمین می‌رود و این همه تلاش می‌کند، زندگی‌اش با یک مصدومیت به هم می‌ریزد و شاید دیگر نتواند فوتبال بازی کند و از این طریق درآمدی برای ادامه زندگی‌اش داشته باشد؛ بنابراین می‌گویم که حق‌شان از این اعداد و ارقام هم بیشتر است. شما ببینید کدام فوتبالیست ایرانی مورد حمایت بیمه‌ای قرار دارد که بعد از دوران بازی‌گری‌اش به دردش بخورد؟ آیا فوتبالیست ما حقوق بازنشستگی دارد؟ اگر من فوتبالم را در آلمان به پایان می‌رساندم، الان بابت مالیاتی که به عنوان فوتبالیست از قراردادم پرداخت می‌کردم، الان حداقل ماهی ۱۰ هزار یورو حقوق بازنشستگی می‌گرفتم. اما در مملکت ما چنین قانونی نیست. فوتبالیست فقط مالیات می‌دهد، بدون آن که خدماتی در قبال آن دریافت کند. نمی‌دانیم مالیات پرداختی‌مان در کجای فوتبال و ورزش مورد استفاده قرار می‌گیرد و چه بهره‌ای برای ما فوتبالیست‌ها دارد. اداره مالیات در قبال دریافت مالیات از قرارداد فوتبالیست‌های ما، پس از بازنشستگی‌شان چه خدماتی به آن‌ها ارائه می‌دهد؟ هیچ خدماتی، چون قانونی در این خصوص نداریم.

قانونی در این فصل مورد استفاده قرار گرفته که باشگاه‌ها را موظف می‌کند یک سقفی را برای بستن قراردادها لحاظ کنند. اما این قانون به سادگی دور زده شده است؟

خودتان از همه مسائل آگاه هستید. کدام باشگاه این قانون را رعایت و انجام داده است؟ همین می‌شود که به جای ثبت رقم واقعی قرارداد، اتومبیل و خانه به بازیکن می‌دهند و قرارداد واقعی بازیکن به ۵۰ میلیارد می‌رسد. به نظرم تعادل بین بازیکن خارجی و ایرانی در این قانون برقرار نیست. بازیکن خارجی که تعویضی هم به زمین می‌آید، قرارداد دلاری می‌بندد، اما برای بازیکن ایرانی چه امتیازی قائل می‌شوند؟

پیشنهاد شما برای تغییر این وضعیت و ایجاد ثبات در این خصوص چیست؟

نه تنها فوتبالیست‌ها، بلکه ورزشکاران سایر رشته‌ها را هم نیز باید بیمه کنند. باید به فکر تأمین معاش و آینده ورزشکاران باشند. این که نمی‌شود کشتی‌گیر صاحب عناوین قهرمانی جهان و آسیا برود برای امرار معاش، دست‌فروشی کند! پس کجا رفته انسانیت ما؟ چیزی که مدام صحبتش را می‌کنیم. اگر ما به تمام ورزش‌ها و ورزشکاران‌مان رسیدگی لازم را انجام بدهیم، فوتبال هم مثل امروز بولد نمی‌شود.

حق فوتبال ما چیست؟

شما دقت کنید، فوتبال مهمترین رشته ورزشی و موجب سرگرم شدن قشر عظیمی از جمعیت مردم ما را تشکیل می‌دهد. تلویزیون را که روشن می‌کنند، اغلب به تماشای مسابقات فوتبال ایران و جهان می‌نشینند. حالا شما این را در نظر بگیرید، زمانی که یک باشگاه با این هزینه‌ها زمانی که نتواند از امتیاز دریافت حق پخش تلویزیونی بهره ببرد، به طور حتم صدمه می‌بیند و پیامد آن اسپانسرهایش را از دست می‌دهد. اسپانسری که دیده نشود، رغبتی برای همکاری با باشگاه پیدا نمی‌کند. خب تا جایی هم که همگی می‌بینیم و مطلع هستیم، تیم‌ها یک اسپانسر اصلی دارند که روی پیراهن‌شان حک می‌شود و چندین اسپانسر فرعی. کجای فوتبال دنیا، فدراسیون یک کشور می‌آید و حق اسپانسری می‌گیرد و باشگاه‌ها از این حق محروم هستند؟!

فوتبال دولتی نمی‌تواند از تلویزیون دولتی حق پخش بگیرد؟

خب همین می‌شود که فوتبال ما خیلی از حتی رقبای آسیایی خود عقب می‌افتد. با این شرایط، فوتبال ما به هیچ وجه قابل قیاس با ژاپن و کره‌جنوبی و عربستان و استرالیا نیستیم. ما خیلی از این کشورها عقب افتاده‌ایم.

با پیشرفتی که در قدرت‌های درجه یک آسیا می‌بینیم، پیش‌بینی شما از حضور ایران در جام‌ملت‌های آسیا کسب چه مقامی است؟

شما کمی به قبل از تیم‌ملی توجه کنید. زمانی که تیم امید ما از رقابت‌های انتخابی المپیک در گروه مقدماتی خود که جدی‌ترین حریفش ازبکستان بود، حذف شد و یا در بازی‌های آسیایی برابر هنگ‌کنگ حذف شد، برای این فوتبال باید گریه کرد. تک به تک بازیکنان ما خوب هستند. زمانی که ژاپن موفق به شکست آلمان در خانه‌اش می‌شود، یا کره‌جنوبی و عربستانی که در بازی‌های جام‌جهانی آرژانتین را شکست داد، ما تا کی باید دل‌خوش و متکی به شانس و اقبال باشیم که اتفاقی رخ بدهد و ما بتوانیم نتیجه بگیریم. الان ببینید چند دوره بازی‌های جام‌ملت‌ها هست که به نیمه‌نهایی هم نرسیده‌ایم، فینال که دیگر جای خود دارد. یک آرزوی دور از دسترس شده است.

برای علی دایی و دیگر نفراتی که خاک فوتبال را خورده‌اند، این عقب ماندن از رقبای آسیایی حس خیلی بدی دارد؟

نه تنها ما فوتبالیست‌ها، بلکه تمام مردم ایران آرزو دارند تیم‌ملی کشورشان را مقتدر ببینند. بتواند مقابل قدرت‌های اول آسیا بدرخشد. به فینال جام‌ملت‌های آسیا برسد. اما با توجه به شرایط موجود، من تحقق این آرزوی مردم ایران را خیلی سخت می‌بینم. چه بازی تدارکاتی قوی برای تیم‌ملی فراهم کرده‌ایم؟ ژاپن با آلمان بازی می‌کند و ما با چه تیم هایی!

بازی‌های رسمی تیم‌ملی حکم بازی‌های تدارکاتی را پیدا کرده است!

شما به بازی ما برابر ازبکستان در مقدماتی جام‌جهانی دقت کنید. برابر تیم درجه ۲ آسیا بازی ۲ بر صفر پیروزی را با تساوی ۲-۲ تمام می‌کنیم. اگر شانس هم نمی‌آوردیم احتمال شکست‌مان هم بود. کادرفنی باید تمام بازی‌ها را مرور و تیم را تقویت کند.

با این تفاسیر منتظر یک نتیجه موفق در قطر ۲۰۲۴ نباشیم؟

جام‌ملت‌ها شوخی‌بردار نیست. از حریفان درجه یک و تدارک قدرتمندشان را که کنار بگذاریم، الان حتی تیم‌های درجه دو آسیا هم برابر ما از پیش بازنده نیستند.

قطر و عربستان که از لحاظ زیرساخت به حدی از استاندارد جهانی رسیده‌اند که میزبانی جام‌جهانی را می‌گیرند. کره‌جنوبی و ژاپن هم که سال‌هاست خود را از قافله آسیا جدا کرده‌اند. ما هم این میان همان آقایی که بودیم، هستیم؛ با همان زیرساخت‌های ۵۰ سال پیش!

بر خلاف نظر شما باید بگویم که ما حتی در حد امکانات سابق خودمان هم نمانده‌ایم که هیچ، پس‌رفت هم کرده‌ایم. ما حتی از بازسازی ورزشگاه آزادی هم عاجز مانده‌ایم. همین قطر می‌دانید چه آورده اقتصادی از قبال همین میزبانی جام‌جهانی نصیب خودش کرده است؟ تمام ورزشگاه‌های قطر استانداردهای بین‌المللی را دارا هستند. به گمانم تنها ورزشگاه استانداردی که در این سال‌ها ساخته‌ایم، ورزشگاه نقش‌جهان اصفهان باشد.

یک زمانی باشگاه‌های تهران دو بازی در یک روز در ورزشگاه آزادی برگزار می‌شد. حالا از بی‌ورزشگاهی، لیگ‌قهرمانان آسیا بازی‌های دو تیم ایرانیِ غیرتهرانی را میزبانی می‌کند. کیفیت چمن آن هم می‌شود سوژه استوری نیمار!

ما کشور ثروتمندی هستیم. ما باید بهترین‌ها را داشته باشیم. مردم ما لایق بهترین‌ها هستند. این مسائل هست که ما را ناراحت می‌کند. وگرنه شکست در فوتبال پیش می‌آید. خب وقتی بازیکنی در کلاس جهانی مثل نیمار می‌آید و کیفیت چمن ورزشگاه آزادی ما را می‌بیند، تعجب می‌کند. مگر بازیکنان خود ما از کیفیت خراب چمن ورزشگاه آزادی کم لطمه خورده‌اند؟! نمونه‌هایش مهدی ترابی و وحید امیری. زیرساخت‌های فوتبال دو شهر کوچک آلمان خیلی بیشتر و باکیفیت‌تر از کل زیرساخت‌های فوتبال ایران است.

تهران یا برخی شهرها هیچ؛ در گیلان و مازندران با آن شرایط خاص خاک و آب و هوایی یک زمین چمن ایده‌آل وجود ندارد؟

بله، و چرا باید چنین شرایطی در این دو استان وجود داشته باشد؟! نمی‌دانم چه حکایتی است که می‌آییم ورزشگاه وطنی قائم‌شهر را چمن مصنوعی می‌کنیم. به چه علت این کار را کردید؟ بعد از این همه هزینه می‌آییم چمن مصنوعی را به چمن طبیعی برمی‌گردانیم، اما با چه کیفیتی؟! مازندران پُر آب‌ترین استان ایران است. الان باید این استان ورزشکارخیز که در همین لیگ‌برترمان در اکثر تیم‌ها حداقل یکی دو بازیکن دارند، حداقل ده‌ها زمین چمن طبیعی یک‌دست و استاندارد وجود داشته باشد. اما نمی‌دانم علت نبود چنین امکاناتی در این دو استان چیست! مسئولان ورزش و استان چه توضیح و دفاعیه‌ای در قبال این کمبودها دارند؟!

در جاهایی ورزشگاه داریم که در هیچ یک از لیگ‌های ایران نماینده ندارند!

جالب است که می‌آییم در سیستان و بلوچستان زمین چمن درست می‌کنیم که معضل آب دارد، اما در قائم‌شهر چمن مصنوعی با آن هزینه می‌سازیم که دوباره با هزینه‌ای دیگر آن را به چمن طبیعی، آن هم بی‌کیفیت برگردانیم!

این مسئولینی که اشاره می‌کنید خوشحال هستند که مطالبات مارک ویلموتس از حساب ایران در فیفا پرداخت شد؛ دارایی که می‌توانست صرف زیرساخت‌های فوتبال ایران بشود!

حالا اگر من حرفی بزنم، خیلی‌ها…؛ این قضیه ویلموتس چه شد؟! چرا به مردم نگفتند چه اتفاقی افتاد؟! مگر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و سازمان بازرسی کل کشور به این مساله ورود نکردند؟! آخرش کار به کجا کشید؟! این شد که از مطالبات ایران در فیفا پول ویلموتس را دادند؟! پس چه شد؟! اصلا من نمی‌دانم! یا تحقیق و تفحص نکنید، یا به مردمی که به شما رأی دادند و انتخاب‌تان کردند گزارش بدهید که ماجرا چه شد و چه نشد.

سیداحسان قاضی‌زاده هاشمی (نماینده مجلس) در برنامه زنده تلویزیونی ورزشی در ۲۱ آنلاین ۱۴۰۲ درباره این پرونده به صراحت گفت پیگیری‌هایی صورت گرفته که پرونده ویلموتس را دنبال نکنند!

پس قانون کجای کار ما قرار دارد؟! به طور قانونی باید افرادی که با ویلموتس قرارداد بستند و چنین آدمی را آوردند و چنین پول هنگفتی به او پرداختند؛ ویلموتسی که از تمام کشورهایی که در آن‌ها مربی‌گری کرده بود، اخراج شده بود! باید کسانی که با او برای تیم‌ملی ایران قرارداد بستند، پاسخ‌گو باشند.

اما تمام خسارت این قرارداد عجیب از حساب ایران در فیفا پرداخت شد!

نباید فوتبال ما جواب‌گو و تاوان دهنده این قرارداد باشد. این نمی‌شود که همه هزینه‌ها را از جیب مردم‌مان بدهیم. این پول‌ها باید برای مردم و خوشحالی آنان هزینه شود. یا برای افرادی مثل ویلموتس و یا کیروش!

اتفاقا در مورد انتخاب کیروش به جای اسکوچیچ خیلی مسائل مطرح شد که دلیل این اتفاق چه بود؟!

واقعا کیروش در جام‌جهانی ۲۰۲۲ چه کاری برای فوتبال ما انجام داد؟! چرا دوباره این مربی را آوردیم؟! من آقای کیروش را خیلی دوست دارم و با ایشان دوست هستم. اما خارج از این چارچوب. اما کسی که دو دوره جام‌جهانی، دو دوره جام‌ملت‌ها هدایت تیم‌ملی ایران را بر عهده داشت؛ اما نتوانست کاری برای تیم‌ملی ما انجام بدهد و مقامی کسب کند، چرا برای سومین جام‌جهانی دوباره به او اعتماد می‌کنیم؟!

سنگین‌ترین شکست تاریخ جام‌جهانی برای ایران با سوءهدایت این مربی رقم خورد!

من که در جریان خیلی از مسائل مثل این که قرارداد فوتبال ما با آقای کیروش بر پایه چه خواسته‌ها و توقعات و توافقاتی و توسط چه کسانی به امضا رسید، قرار ندارم که نظر خاصی داشته باشم. اما می‌توانم بگویم جام‌جهانی ۲۰۲۲ اولین دوره حضور ایران بود که می‌توانستیم به راحتی از مرحله گروهی فراتر برویم. اما نتوانستیم به این هدف برسیم. حالا هم از آن فرصت زمان زیادی گذشته است. اما تمام این‌ها می‌تواند برای ما تجربه‌ای گران‌بها بشود تا با آنالیز و بررسی اتفاقات و نتایج ناخوشایندی که برای فوتبال ملی‌مان پیش آمد، دیگر و دوباره تکرار نشود؛ و این مهم‌ترین کاری است که برای فوتبال ملی‌مان باید انجام بدهیم.

این همه سال اختیار فوتبال‌مان را به دست کیروش سپردیم، اما دریغ از یک ستاره که بگوییم کشف او بوده است! اما چه پرسپولیس و چه تیم‌ملی هنوز از ستاره‌هایی بهره می‌برند که علی دایی در جوانی و گم‌نامی به آن‌ها بها داد و اعتماد کرد. به عنوان مثال امید عالی‌شاه، و مهدی طارمی و بقیه؟

من با نظر شما مخالف هستم. وظیفه سرمربی تیم‌ملی کشف استعداد نیست. این کار باید در رده‌های پایه باشگاه‌ها، شهرها و محلات فوتبال‌خیز و توسط مربیان باشگاهی و محلی رخ دهد. سرمربی تیم‌ملی می‌تواند این استعدادها را ببیند. بها بدهد و بازیکن بتواند خودش را نشان بدهد.

علی دایی در زمان حضورش در پرسپولیس با مسائلی از سوی برخی پیشکسوتان مواجه شد که امروز می‌بینیم یحیی گل‌محمدی هم به تعبیری آن مسائل را تجربه می‌کند. برداشت شما از عملکرد دوست قدیمی‌تان در پرسپولیس و مسائل این فصل او چیست؟

پیشکسوتان عزیز پرسپولیس که همیشه در مورد تیم محبوب‌شان صحبت می‌کنند. من از این عزیزان خواهش می‌کنم به جای این که فقط انتقاد کنند، راه حل هم به یحیی بدهند تا ایراداتی که از او می‌گیرند، برطرف کند. یحیی می‌تواند روی پیشنهادها فکر کند که آیا به کار خودش و تیمش می‌آید یا خیر. اگر هم ایرادی در کار یحیی می‌بینند، اصلا رسانه‌ای کردنش چه ثمری برای پرسپولیس دارد؟

شما با مقوله انتقادات پیشکسوتان در زمان خود چه می‌کردید؟

زمانی که من در پرسپولیس بودم، پولی نداشتیم. اصلا چیزی نداشتیم. هر بازیکنی را هم که می‌آوردم، همین پیشکسوتان عزیز مسخره‌ام می‌کردند. سر همین مهدی طارمی چقدر مسخره کردند! یا درمورد احمد نوراللهی، امید عالی‌شاه، مهرداد کفشگری و خیلی‌های دیگر. اما یکی از این بزرگواران نیامد به من راه‌حلی بدهد که علی‌آقا این راه‌کار می‌تواند به شما و پرسپولیس کمک کند. همیشه و همواره باید این تعامل میان پیشکسوتان ارزشمند پرسپولیس و سرمربی وقت تیم برقرار باشد. اگر این تعامل نباشد، همین مسائلی پیش می‌آید که الان اتفاق افتاده است.

از بانک‌تجارت با یحیی گل‌محمدی آشنایی دارید؛ و حالا از دوست ۳۲ساله خود حمایت می‌کنید؟

درست نیست بخواهیم فراموش کنیم که پرسپولیس با یحیی در این سال‌های اخیر نتایج بسیار خوبی گرفته است. همین فصل گذشته آن‌ها سه‌گانه فوتبال باشگاهی ایران را مال خود کردند. دو فینال آسیایی در رقابت با تیم‌های متمول غرب و شرق آسیا و دیگر افتخارات. الان هم اگر از نتایج این فصل می‌خواهم صحبت بکنم، نمی‌توانم تا از نزدیک با شرایط پرسپولیس مواجه نشده‌ام، بگویم چرا یحیی این بازیکن را فیکس بازی می‌دهد یا آن بازیکن را مورد استفاده قرار نمی‌دهد. چون من که از نزدیک در تمرینات پرسپولیس حضور ندارم تا بتوانم نظر قاطع کارشناسی بدهم. شاید نظر شخصی خودم را بگویم که اگر من بودم فلان بازیکن را به جای فلانی استفاده می‌کردم، اما چون در شرایط تمرینی پرسپولیس قرار ندارم، به خودم اجازه نمی‌دهم نظر قطعی و کارشناسی در مورد تصمیمات سرمربی تیم بدهم.

به هرحال پیشکسوت پرسپولیس هم روی تیم سابق خودش تعصب دارد؟

من علی دایی اگر هم در جریان شرایط تمرینی پرسپولیس قرار داشته باشم، موردی هم به نظرم برسد خصوصی به خود یحیی می‌گویم. این درست نیست که مسائل تیم را به رسانه‌ها بکشانیم. پیشکسوتان عزیز و همه کسانی که پرسپولیس را دوست دارند، به نظر من باید یحیی و تیمش را حمایت کنند. پیشکسوتان عزیز اگر تمرینات تیم را از نزدیک می‌بینند و یا بازی‌ها را تماشا می‌کنند، اگر موردی به نظرشان می‌رسد که به پیشرفت و بهبود مسائل تیم کمک می‌کند، خصوصی و مستقیم به خود یحیی بگویند. شما یک مربی را در فوتبال مثال بزنید که همیشه یک روند موفقیت‌آمیز را طی کرده و هیچ فراز و نشیبی نداشته است. حالا این درست نیست که ما بیاییم همه سال‌های موفق یحیی را فراموش کنیم و امسال به خاطر چند نتیجه که در جریان کامل و دقیق رخ دادن‌شان نیستیم و مورد رضایت مردم نبوده، سرمربی پرسپولیس را نکوهش کنیم.

یعنی با انتقاد از عملکرد سرمربی مخالف هستید؟

اگر نیت کمک کردن باشد تضادی میان کسی پیش نمی‌آید. خب انتقاد کردن خیلی راحت است. شما خیلی راحت می‌توانید به بیان صحبت‌های منفی و انتقادآمیز بپردازید. برعکس این مسئله این خیلی سخت است که تو بنشینی فکر کنی، آنالیز کنی که چه چیزی می‌تواند به پیشرفت یک موضوع کمک کند. پرسپولیس با یحیی در سال‌ها قبل فوتبالی که ارائه می‌داد بسیار مقتدرانه‌تر بود. اما این فصل از لحاظ نتیجه‌گیری با آن پرسپولیس فاصله دارد. تیم در مدت اخیر مصدومان تأثیرگذاری مثل وحید امیری داشت که خیلی می‌توانستند به یحیی و پرسپولیس کمک کنند. متأسفانه نبود این نفرات کلیدی دست و بال هر مربی را می‌بندد. خود یحیی هم باید در خصوص علت و علل نتایج این فصل بررسی مجددی بکند. خیلی مسائل دیگر هم شاید در تیم و باشگاه پرسپولیس رخ بدهد که من از آن‌ها اطلاعی نداشته باشم تا بتوانم نظر فنی و کارشناسی بدهم. بنابراین اظهاراتم تنها بر اساس مواردی هست که می‌توانم ببینم. یحیی مربی باهوشی است و همین که توانسته در پرسپولیس دوام بیاورد، شما تا ته خط را بخوانید.

زمان تعیین نمی‌کنیم اما در کل منتظر بازگشت علی دایی به فوتبال باشیم؟ چون این که فرمودید دوره من تمام شده را نمی‌توان پذیرفت!

منظورم این نبود که دوره حضورم در فوتبال به انتهای راه خود رسیده است. اما در شرایط فعلی دوست ندارم به فوتبال برگردم. زمانی که مربی‌گری می‌کردم، به غیر سال آخری که آن اتفاقات رخ داد. متأسفانه خنده‌دار است که عنوان کنم خود باشگاه می‌خواست که من شکست بخورم. باشگاهی که در آن کار می‌کنی، خواهان شکست تو باشند؟! این باورکردنی است؟!

باید بگوییم به علی دایی در تیمی که آن را به لیگ‌قهرمانان آسیا رساند، از پشت خنجر زده شد؟ مثل ماجرای ناصر حجازی؟

شما فقط به این موضوع توجه کن که تیم فوتبال بزرگسالان سایپا الان کجاست؟ نمی‌خواهم به گذشته برگردم. اما بعضی مواقع واقعا باید گفت که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! خدا را شکر الان فعالیت اقتصادی خودم را دارم. آرامشی که باید را در کنار خانواده‌ام دارم. ۵۳ سالم شده است. نصف بیشتر عمرم رفته است. یک ذره هم باید زندگی کنم. همه چیز که فوتبال نمی‌شود. چه وقت باید بدون استرس در کنار خانواده‌ام باشم؟ دیگر برای مسافرت خانوادگی این دغدغه را ندارم که تقویم لیگ چه زمانی به ما می‌دهد که به یک سفر خانوادگی بروم. همه این‌ها در زندگی اهمیت دارد.

پرسپولیس یک بازی حساس در لیگ قهرمانان آسیا برابر الدحیل در پیش دارد. به نظر شما قهرمان سال‌های اخیر ایران می‌تواند از گروه خود صعود کند؟

من معتقدم پرسپولیس مثل بازی رفت که در خانه حریف به پیروزی رسید، این بازی را هم در خانه و با درایتی که از یحیی و کادرفنی‌اش سراغ دارم، در کنار بازیکنان توانمند و باقابلیت خود می‌تواند الدوحیل راور ورزشگاه آزادی و با حمایت کامل هواداران پرشورش شکست بدهد. متأسفانه پرسپولیس در بازی قبل خود برابر النصر بهترین فرصت برای قطعی کردن صعودش را با بداقبالی از دست داد. با این حال به اعتقاد من پرسپولیس می‌تواند با غلبه بر الدوحیل به عنوان یکی از سه تیم دوم گروه‌های غرب آسیا به مرحله بعد صعود کند.

صحبت‌های شما پیرامون پاداش‌های وعده داده شده و به وعده عمل نکرده در خصوص پاداش صعود به جام‌جهانی ۱۹۹۸ و پس از آن پیروزی برابر آمریکا در بازی قرن با واکنش‌های مسئولان وقت فوتبال ایران مواجه شده! اما بازیکنان آن تیم صحت اظهارات شما را تأیید کرده‌اند!

من حرفی نمی‌زنم که پای آن نایستم. الان هم می‌گویم که به ما پس از صعود به جام‌جهانی و پس از غلبه بر آمریکا خیلی وعده‌ها دادند که عملی نشد. اما آن تیم همان‌طور که در صحبت قبلی‌مان به شما گفتم، از جان و دل برای شادی دل مردم ایران به زمین می‌رفت. شما بعد از بازی استرالیا و یا بعد از پیروزی برابر آمریکا یک مصاحبه از بازیکنان ۹۸ بیاورید که مدعی دریافت پاداش در قبال نتایج درخشان تیم‌ملی شده باشند. ما که نرفتیم ۶ گل از انگلیس بخوریم بعد بیاییم طلب پاداش کنیم.

اما داریوش مصطفوی پس از صحبت‌های شما گفته که به بازیکنان حواله خودرو پاداش داده‌اند!

بله، حواله دادند. اما با ۷۰ درصد مالیات! نه مثل امروز بدون عوارض و محدودیت حجم موتور و… اگر می‌خواستیم اتومبیل وارد کنیم، باید ۷۰ درصد مالیاتش را خودمان پرداخت می‌کردیم. من علاقه خاصی به داریوش‌خان دارم، احترام خاصی برای ایشان قائلم. در حق من خیلی بزرگی کرده‌اند، اما آن حواله‌ها به درد کی خورد؟ مگر آن زمان می‌شد خودروی خاصی وارد کرد؟ خانه هم که می‌گویند قرار بود از آپارتمان‌های نواب بدهند، اگر شما یک متر از این آپارتمان‌ها را دیدید، بازیکنان تیم ۹۸ هم دیدند.