سریال می خواهم زنده بمانم | معرفی، نقد و بررسی کامل

معرفی سریال می خواهم زنده بمانم

سریال «می خواهم زنده بمانم»، یکی از درام های پرطرفدار شبکه نمایش خانگی، با داستانی پرفراز و نشیب و بازی های قوی، مخاطبان زیادی را جذب کرد. این مجموعه عاشقانه-معمایی در بستر پرهیاهوی دهه شصت خورشیدی، تماشاگر را به دنیایی از عشق، انتقام و رازهای پنهان می برد.

هر کسی که به دنبال تجربه ای متفاوت و عمیق در مدیوم سریال های ایرانی است، بی شک باید نگاهی به این اثر شهرام شاه حسینی بیندازد. تماشای آن همچون سفری است به گذشته ای نه چندان دور، با روایتی که دل وجان مخاطب را درگیر می کند و لحظه به لحظه حس همراهی با شخصیت ها را برمی انگیزد.

چرا باید «می خواهم زنده بمانم» را ببینیم؟

سریال «می خواهم زنده بمانم» فراتر از یک درام عاشقانه ساده، به معنای واقعی کلمه، تماشاگر را درگیر داستانی پیچیده و پرکشش می کند. جذابیت اصلی این مجموعه در قصه گویی ماهرانه آن نهفته است که با هر قسمت، لایه ای جدید از رازها را بر ملا می سازد. از همان ابتدا، مخاطب خود را در میان تاروپود داستانی می یابد که به ظرافت هرچه تمام تر با عشق، معمای پلیسی و حوادث اجتماعی دهه شصت پیوند خورده است. بازیگران، با نقش آفرینی های درخشان خود، به شخصیت ها جان می بخشند و آنها را به یادماندنی می کنند. فضاسازی نوستالژیک و بازسازی دقیق دوران پس از جنگ، بیننده را به دل آن روزها می برد و حس و حال خاص آن مقطع زمانی را به خوبی منتقل می کند. افزون بر این، موسیقی متن تاثیرگذار و به یادماندنی همایون شجریان، عمق احساسات داستان را دوچندان می کند و در هر لحظه، مخاطب را غرق در حال وهوای سریال می سازد. تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند تا «می خواهم زنده بمانم» را به تجربه ای تبدیل کنند که تماشای آن برای هر علاقه مند به درام های باکیفیت ایرانی، غنیمتی ارزشمند به شمار می رود.

خلاصه داستان سریال می خواهم زنده بمانم: عشقی که به بند کشیده شد

داستان «می خواهم زنده بمانم» در سال ۱۳۶۸ آغاز می شود، زمانی که غبار جنگ به تازگی فرو نشسته و کشور در حال بازسازی خویش است. در این برهه حساس تاریخی، روایت عشقی عمیق و پرماجرا شکل می گیرد که با حوادث غیرمنتظره ای گره می خورد و مسیر زندگی شخصیت های اصلی را به کلی دگرگون می سازد.

آغاز داستان و زندگی رویایی هما و نادر

همه چیز از یک شب تولد آغاز می شود؛ شب تولد همایون حقی، پدر خانواده (با بازی بابک کریمی). هما حقی (سحر دولتشاهی)، دختری با روحی لطیف و سرشار از عشق، در کنار نامزدش نادر سرمد (پدرام شریفی)، زندگی آرام و عاشقانه ای را تجربه می کند. آن ها غرق در رویاهای مشترک و برنامه های آینده خود هستند، بی خبر از آنکه سرنوشت، نقشه های دیگری برایشان کشیده است. این آغاز به ظاهر ساده و شیرین، تنها مقدمه ای است بر طوفانی عظیم که در راه است و قرار است زندگی این زوج جوان را زیر و رو کند. تماشاگر با دیدن این صحنه های ابتدایی، به سرعت با هما و نادر همذات پنداری می کند و آرزو می کند این عشق پایدار بماند.

ورود امیر شایگان و گره خوردن سرنوشت ها

دقیقه به دقیقه، خطراتی نامرئی شروع به خودنمایی می کنند. در همین شب تولد که قرار بود شبی خاطره انگیز باشد، ماموران وارد خانه می شوند و همایون حقی را دستگیر می کنند. این اتفاق شوکه کننده، زندگی هما و نادر را به یکباره از مسیر عادی خارج کرده و به سمتی نامعلوم می کشاند. در این میان، شخصیتی مرموز و قدرتمند به نام امیر شایگان (حامد بهداد) وارد ماجرا می شود. او کسی است که سرنوشت هما و خانواده اش را به گونه ای گره می زند که دیگر راهی برای بازگشت به زندگی سابق باقی نمی ماند. ورود شایگان، پیچیدگی های داستان را دوچندان می کند و تماشاگر را درگیر حدس و گمان های بسیاری می سازد؛ آیا او ناجی است یا خود، عامل این بدبختی ها؟

لایه های معمایی و قدرت در بستر دهه ۶۰

«می خواهم زنده بمانم» صرفاً یک داستان عاشقانه نیست؛ سریال به عمق لایه های تاریک قدرت و فساد در بستر دهه شصت می پردازد. در این دوران پرآشوب، قوانین و روابط اجتماعی در حال دگرگونی است و برخی افراد از این فرصت سوءاستفاده می کنند. داستان به آرامی مخاطب را وارد دنیای پیچیده ای از توطئه ها، زدوبندهای پنهان و بازی های قدرت می کند. شخصیت های اصلی در این شبکه تاریک گرفتار می شوند و برای رهایی از آن، باید با نیروهایی قدرتمند و نامرئی مبارزه کنند. سریال با ظرافت، تصاویری از این دوران پرالتهاب را به نمایش می گذارد و نشان می دهد چگونه زندگی های عادی می توانند تحت تاثیر بازی های بزرگتر سیاسی و اجتماعی قرار گیرند. حس تعلیق و رمزآلودگی در تمام قسمت ها وجود دارد و هر لحظه می تواند بیننده را به کشفی جدید رهنمون کند.

تلاش برای بقا و انتقام

پس از دستگیری پدر و ورود امیر شایگان، زندگی هما و نادر دستخوش تغییرات بنیادین می شود. عشق آن ها در معرض آزمونی سخت قرار می گیرد و به سرعت تبدیل به تلاشی نفس گیر برای بقا می شود. هما که دیگر آن دختر بی خیال و عاشق پیشه نیست، باید برای نجات خود و خانواده اش بهای سنگینی بپردازد. مفهوم انتقام نیز به یکی از محورهای اصلی داستان تبدیل می شود. شخصیت ها در این مسیر پرخطر، با چالش های اخلاقی و عاطفی فراوانی روبرو می شوند و گاهی مجبورند انتخاب هایی دشوار و دردناک داشته باشند. هر قدمی که برمی دارند، آن ها را به سمت ناشناخته ای سوق می دهد و تماشاگر در کنار آن ها، هیجان و اضطراب این مسیر را تجربه می کند. این سریال روایتگر این است که چگونه انسان ها در مواجهه با ظلم و نابرابری، برای حفظ کرامت و زندگی خود به هر تلاشی دست می زنند.

بازیگران و نقش آفرینی ها: ستاره هایی در اوج

یکی از برگ های برنده سریال «می خواهم زنده بمانم»، حضور مجموعه ای از بازیگران توانمند و شناخته شده است که با نقش آفرینی های خود، به عمق و جذابیت داستان افزوده اند. هر یک از این هنرمندان، با درک کامل از شخصیت خود، توانسته اند تصویری واقعی و باورپذیر از انسان هایی درگیر با سرنوشت را به نمایش بگذارند.

معرفی بازیگران اصلی و شخصیت های کلیدی

  • حامد بهداد (امیر شایگان): حامد بهداد در نقش امیر شایگان، حضوری کاریزماتیک و مرموز دارد. او با نگاه های عمیق و لحن نافذ خود، شخصیتی را خلق کرده که در عین قدرت و نفوذ، لایه های پنهانی از درد و گذشته ای مبهم را با خود حمل می کند. بازی او در این نقش، ستایش بسیاری از منتقدان را در پی داشت و به خوبی توانست پیچیدگی های این کاراکتر را به تصویر بکشد. تماشاگر با هر حرکت و جمله شایگان، حس قدرت و تهدید را توأمان دریافت می کند.
  • سحر دولتشاهی (هما حقی): سحر دولتشاهی در نقش هما، دختری که زندگی اش در یک شب زیر و رو می شود، بازی فوق العاده ای ارائه داده است. او به خوبی توانسته تحول شخصیت هما را از یک دختر عاشق پیشه و معصوم به زنی قوی و مصمم برای بقا، به تصویر بکشد. التهاب های روحی هما و تلاش هایش برای مقابله با دشواری ها، از طریق میمیک صورت و نگاه های سحر دولتشاهی به مخاطب منتقل می شود و با هر لحظه درد او، حس همراهی بیننده بیشتر می شود.
  • پدرام شریفی (نادر سرمد): پدرام شریفی در نقش نادر، نامزد هما، نماینده عشقی است که در برابر موانع سر خم نمی کند. او تلاش می کند تا معشوقش را از چنگال سرنوشت شوم نجات دهد، اما خود نیز درگیر ماجراهای پیچیده ای می شود. بازی او در نشان دادن استیصال و مبارزه اش برای حفظ عشق، بسیار تاثیرگذار است.
  • علی شادمان (کاوه حقی): علی شادمان در نقش کاوه، برادر کوچک هما، نقشی محوری در پیشبرد حوادث دارد. او با شور و هیجان جوانی خود، در تلاش برای یافتن حقیقت و حمایت از خواهرش، درگیر اتفاقاتی می شود که مسیر داستان را تغییر می دهد. بازی او در نشان دادن معصومیت از دست رفته و بلوغ زودهنگام در مواجهه با مشکلات، مورد توجه قرار گرفته است.
  • آناهیتا درگاهی (دکتر شیوا مستور): آناهیتا درگاهی در نقش دکتر شیوا مستور، شخصیتی است که به دلیل موقعیت اجتماعی و حرفه ای خود، ناخواسته وارد پیچیدگی های داستان می شود و در روند حوادث نقش مهمی ایفا می کند.
  • مهران احمدی (بهمن دشتی): مهران احمدی با بازی پرقدرت خود در نقش بهمن دشتی، شخصیتی خاکستری و تاثیرگذار را به نمایش می گذارد که همواره در مرز خیر و شر حرکت می کند و تصمیمات او بر سرنوشت دیگران تاثیر می گذارد.
  • آزاده صمدی (زهره افشار): آزاده صمدی در نقش زهره افشار، با بازی دقیق خود، ابعاد متفاوتی از یک زن درگیر با چالش های آن دوران را نشان می دهد.
  • بابک کریمی (همایون حقی): بابک کریمی در نقش همایون حقی، پدر هما، با وجود حضور نسبتاً کوتاه تر، نقشی محوری در آغاز حوادث دارد و بازی او در به تصویر کشیدن شخصیتی مظلوم و گرفتار، بسیار متقاعدکننده است.

دیگر بازیگران مکمل و تاثیرگذار

افزون بر این بازیگران اصلی، هنرمندانی چون امیر نوروزی، مهدی حسینی نیا، فرید سجادی حسینی، افسانه چهره آزاد، عزت الله مهرآوران، محمدرضا مالکی، ناهید مسلمی، مهدی صباغی، مائده طهماسبی، نفیسه زارع و بهاره کیان افشار نیز در این مجموعه حضور دارند که هر یک با نقش آفرینی های خود، به غنای داستان و باورپذیری شخصیت ها افزوده اند. هر کدام از این نقش های مکمل، قطعه ای مهم در پازل پیچیده داستان هستند که به آن عمق و واقعیت بیشتری می بخشند.

نگاهی به پشت صحنه: کارگردانی، نویسندگی و عوامل تولید

موفقیت «می خواهم زنده بمانم» صرفاً به بازیگران محدود نمی شود؛ تیم سازنده پشت صحنه نیز نقش بسزایی در خلق این اثر داشته اند. شهرام شاه حسینی، کارگردان سریال، با تسلط خود بر فضاسازی و هدایت بازیگران، توانسته است اتمسفری گیرا و باورپذیر از دهه شصت را به وجود آورد. سبک بصری و دکوپاژ او، به خوبی احساسات و کشمکش های درونی شخصیت ها را بازتاب می دهد.

تیم نویسندگان شامل پویا سعیدی و پوریا کاکاوند، به سرپرستی مجید مولایی، با قلمی شیوا و داستانی پرکشش، توانسته اند روایتی جذاب و پر از تعلیق را ارائه دهند. داستان پردازی آن ها، لایه های مختلفی از عشق، خیانت، قدرت و انتقام را در هم تنیده است. محمد شایسته نیز به عنوان تهیه کننده، بستر لازم را برای این تولید عظیم فراهم آورده است.

نقش عوامل فنی نیز در این مجموعه برجسته است. محمد عزت خواه در مدیریت فیلمبرداری، میثم مولایی در تدوین، و مسعود سخاوت دوست در آهنگسازی متن سریال، هر یک به سهم خود، به کیفیت بالای اثر کمک کرده اند. طراحی صحنه و لباس نیز با وسواس زیادی انجام شده تا فضای دهه شصت به بهترین شکل بازسازی شود، هرچند برخی منتقدان معتقد بودند که در این بخش، ایراداتی جزئی وجود داشت. ایمان امیدواری نیز مسئولیت گریم را بر عهده داشته است. همه این عوامل در کنار هم، «می خواهم زنده بمانم» را به اثری قابل توجه و ماندگار در شبکه نمایش خانگی تبدیل کرده اند.

زمان پخش، تعداد قسمت ها و سرنوشت فصل دوم

سریال «می خواهم زنده بمانم» در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۹۹ آغاز به پخش کرد و هر دوشنبه ساعت ۸ صبح از طریق پلتفرم فیلیمو در دسترس مخاطبان قرار می گرفت. این مجموعه در یک فصل و در ۲۰ قسمت به پایان رسید و قسمت پایانی آن در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۰ منتشر شد. این تعداد قسمت به بینندگان فرصت داد تا به طور کامل درگیر داستان و سرنوشت شخصیت ها شوند و از لحظه لحظه آن لذت ببرند.

پس از استقبال گسترده از فصل اول، گمانه زنی ها و خبرهایی مبنی بر ساخت فصل دوم سریال به گوش می رسید که با هیجان فراوان طرفداران همراه بود. گفته می شد که فیلمنامه فصل دوم نیز در حال نگارش است و قرار بود در بهار ۱۴۰۱ پخش شود. اما متاسفانه، مدتی پس از پایان فصل اول، تهیه کننده سریال به طور رسمی اعلام کرد که ساخت فصل دوم «می خواهم زنده بمانم» لغو شده است. این خبر، موجی از ناامیدی را در میان علاقه مندان به وجود آورد که مشتاقانه پیگیر سرنوشت شخصیت های محبوب خود بودند. دلایل دقیق لغو ساخت فصل دوم به طور کامل و شفاف اعلام نشد، اما برخی مسائل مربوط به تولید و مجوزها در آن دخیل بوده اند که در نهایت به توقف این پروژه منجر شد.

موسیقی متن و تیتراژ: صدای ماندگار همایون شجریان

یکی از دلایل اصلی که سریال «می خواهم زنده بمانم» را به اثری ماندگار و تاثیرگذار تبدیل کرده است، موسیقی متن و تیتراژ فوق العاده آن است. همایون شجریان، خواننده محبوب و صاحب سبک موسیقی سنتی ایران، با صدای دلنشین و احساسی خود، به تیتراژ این سریال جان بخشیده است. این انتخاب هنرمندانه، به خوبی با فضای عاشقانه و دراماتیک داستان هماهنگ شده و عمق احساسات را به بیننده منتقل می کند.

همایون شجریان سه قطعه بی نظیر را برای این سریال اجرا کرده است که هر یک در بخش های مختلفی از داستان، احساسی متفاوت را به مخاطب می بخشند:

  • «آسمان ابری»: این قطعه برای تیتراژ پایانی قسمت های یک تا سیزده پخش شد و با لحن غمگین و در عین حال امیدوارکننده اش، بیننده را در فضایی از تعلیق و انتظار رها می کرد.
  • «هوای زمزمه هایت»: از قسمت چهاردهم تا هجدهم، این قطعه با حال و هوایی متفاوت، احساسات عمیق تر و پیچیده تری را به داستان اضافه کرد و به نوعی بازتاب دهنده فراز و نشیب های عاطفی شخصیت ها بود.
  • «یک نفس آرزوی تو»: در دو قسمت پایانی (نوزدهم و بیستم)، این آهنگ با شکوه و حماسی خود، پایانی دراماتیک و پرمعنا را برای این قصه پرشور رقم زد.

مسعود سخاوت دوست نیز به عنوان آهنگساز متن سریال، با ساخت موسیقی های متناسب با صحنه ها، به تقویت فضاسازی و انتقال احساسات کمک شایانی کرده است. این ترکیب هنرمندانه از موسیقی متن و صدای بی بدیل همایون شجریان، نه تنها به زیبایی های بصری سریال افزوده، بلکه به «می خواهم زنده بمانم» هویتی شنیداری بخشیده که آن را از سایر آثار متمایز می کند. بسیاری از تماشاگران، حتی پس از پایان سریال، این قطعات را زمزمه می کردند و با آن ها خاطره بازی می کردند.

حواشی و چالش های سریال: از توقیف تا رایگان شدن

سریال «می خواهم زنده بمانم» در طول دوران پخش خود، با چالش ها و حواشی متعددی روبرو شد که توجه رسانه ها و مخاطبان را به خود جلب کرد. این اتفاقات، خود بخشی از داستان این سریال در دنیای واقعی شد و به آن ابعاد تازه ای بخشید.

ماجرای توقف پخش سریال به دستور نیروی انتظامی

شاید مهم ترین حاشیه مربوط به این سریال، توقف ناگهانی پخش آن به دستور معاونت اجتماعی نیروی انتظامی در دهم خرداد ۱۴۰۰ بود. این اتفاق در زمانی رخ داد که قسمت پانزدهم سریال قرار بود منتشر شود و جامعه مخاطبان را در بهت و حیرت فرو برد. نیروی انتظامی ادعا کرد که تهیه کننده سریال، ملاحظات و نکات مطرح شده از سوی این نهاد را در جلسات قبلی رعایت نکرده است. جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران نیز در واکنش به این توقیف، بیانیه ای صادر کرد و خواستار آن شد که نهادهای بالادستی به هنرمندان اجازه آگاهی بخشی و نقد بدهند.

«با همکاری موسسه ناجی هنر، ساترا و عوامل سازنده این سریال، جلسات متعددی برای بررسی ملاحظات ناجا برگزار شد که خوشبختانه با سعه صدر معاونت محترم اجتماعی نیروی انتظامی و بررسی همدلانه موضوع، ابهامات مرتفع و نقطه نظرات ناجا در ادامه سریال لحاظ شد. در ادامه با تاکید دادستانی محترم تهران مبنی بر لزوم رعایت حقوق کاربران، این سریال مجدد از روز پنج شنبه ۱۳ خرداد پخش می شود.»

پس از رایزنی های گسترده میان عوامل سریال، ساترا، موسسه ناجی هنر و نیروی انتظامی، سرانجام ابهامات رفع شد و با لحاظ شدن نقطه نظرات ناجا در ادامه سریال، مجوز پخش مجدد صادر گردید. قسمت پانزدهم «می خواهم زنده بمانم» که قرار بود دوشنبه پخش شود، با چند روز تاخیر، پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ در دسترس مخاطبان قرار گرفت. سازندگان سریال نیز در بیانیه ای تاکید کردند که اشارات به سازمان کمیته انقلاب اسلامی تنها به ضرورت داستانی بوده و قصد بازنمایی کامل تاریخ را نداشته اند، و هرگونه تشابه اسامی، وقایع و آدم ها صرفاً تخیلی است.

رایگان شدن سریال در دوران کرونا

در اوج روزهای شیوع ویروس کرونا و همه گیری این بیماری، پلتفرم فیلیمو تصمیم گرفت تا با هدفی انسان دوستانه و برای تشویق مردم به ماندن در خانه و قدردانی از زحمات کادر درمان، سریال «می خواهم زنده بمانم» را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار دهد. این اقدام با استقبال گسترده ای روبرو شد و فرصتی را فراهم آورد تا تعداد بیشتری از مردم بتوانند به این سریال پرطرفدار دسترسی پیدا کنند. این تصمیم، نه تنها به کنترل پاندمی کمک کرد، بلکه نشان دهنده مسئولیت اجتماعی فیلیمو در قبال جامعه بود و در میان مخاطبان بازخوردهای مثبتی را در پی داشت.

گمانه زنی ها و شایعات

در طول پخش «می خواهم زنده بمانم»، مانند بسیاری از آثار پرمخاطب دیگر، شایعات و گمانه زنی های مختلفی درباره داستان، شخصیت ها و حواشی پشت صحنه شکل گرفت. از جمله این موارد، بحث هایی درباره پایان سریال و سرنوشت شخصیت ها بود که در فضای مجازی دست به دست می شد. همچنین، برخی نقدها و نظرات در مورد صحت تاریخی فضاسازی و دیالوگ ها نیز در بین مخاطبان مطرح بود که هر یک به نوعی به پویایی فضای گفت وگو پیرامون سریال کمک می کرد.

نقد و تحلیل سریال می خواهم زنده بمانم: نگاهی از زبان منتقدان و رسانه ها

پس از پایان پخش سریال «می خواهم زنده بمانم»، این مجموعه به موضوعی داغ برای بحث و تحلیل در میان منتقدان و رسانه ها تبدیل شد. نظرات و واکنش ها درباره محتوا، فضاسازی، بازی ها، دیالوگ ها و روابط بین شخصیت ها، بسیار متنوع بود. برخی آن را ستودند و برخی دیگر با بیان کاستی ها، از رسیدن آن به یک اثر بی عیب و نقص بازماندند. اما آنچه مسلم است، توجه بالای منتقدان و رسانه ها به این اثر، که خود نشانه ای از موفقیت و تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی است.

فضاسازی و بازآفرینی دهه ۶۰

یکی از مهمترین بحث ها درباره «می خواهم زنده بمانم»، میزان موفقیت آن در بازآفرینی فضای دهه شصت بود. برخی منتقدان، از جمله نویسنده اعتماد، معتقد بودند که سریال با وسواس زیادی به بازنمایی اشیاء و دکوراسیون آن دوره پرداخته و تلاش کرده تا تاریخیت خویش را از طریق تعین مادی به نمایش بگذارد. اما این نقد نیز وجود داشت که سریال، روح زمانه دهه شصت را احضار نمی کند و به نظر نمی رسد با کدام دهه شصت واقعی روبرو هستیم. با این حال، بسیاری از مخاطبان از فضاسازی نوستالژیک و دقت در طراحی صحنه و لباس لذت بردند، حتی اگر جزئیاتی از دیالوگ ها یا نوع پوشش، گاهی با واقعیت دهه شصت تطابق کامل نداشت.

شخصیت پردازی و پیشبرد داستان

سریال در شخصیت پردازی و داستان پردازی، جسارت زیادی به خرج داده است. ورود شخصیت هایی مانند حاج حسام، لایه های جدیدی از فساد پنهان در پوشش تشرع را به نمایش می گذارد که از نظر فرارو، نشان از جسارت بیشتر سازندگان داشت. از سوی دیگر، منتقدان به شباهت های ساختاری با رمان های عاشقانه عامه پسند فارسی اشاره کردند که از دهه پنجاه تا امروز پرطرفدار بوده اند، و برنا این ویژگی را عامل تلاش سازندگان برای ارائه محصولی عامه پسند با کیفیتی بالا دانست.

برخی معتقد بودند که سریال در روایت خود دچار شلختگی هایی بوده و منطق روایی برخی اتفاقات کافی نبوده است. اما در مقابل، جامعه پویا «می خواهم زنده بمانم» را یک پایلوت استاندارد معرفی می کند که به خوبی کاراکترهای اصلی را معرفی و سرشاخه های قصه را آشکار می سازد و این قابلیت را دارد که مخاطب را از همان ابتدا با خود درگیر کند.

شباهت ها و تفاوت ها با سریال های پرطرفدار مشابه (مثلاً شهرزاد)

شباهت های «می خواهم زنده بمانم» با سریال های پرطرفدار دیگری مانند «شهرزاد» مورد بحث و تحلیل قرار گرفت. بسیاری از منتقدان، از جمله هفت تگ، به بررسی رابطه عشق و قدرت و لایه برداری از نسبت عشق و سیاست در زمانه عسرت، که پیش از این در «شهرزاد» نیز دیده شده بود، اشاره کردند. این مقایسه ها نشان می داد که «می خواهم زنده بمانم» نیز با روایتی مشابه از مثلث عاشقانه هما، امیر شایگان و نادر سرمد، توانسته است جذابیت های خاص خود را داشته باشد.

سبک بصری و کارگردانی

سبک بصری و کارگردانی شهرام شاه حسینی نیز از نقاطی بود که مورد ارزیابی قرار گرفت. علی نعیمی بیان می کند که شاه حسینی برای بهره برداری از ایده های جدید در بستر داستانی تکراری، از تیم نویسندگان تازه نفس استفاده کرده و فضاهای بدیعی خلق کرده است. او همچنین توانسته است به صورت آگاهانه از دو داستان عاشقانه موازی به یک اندازه بهره برداری کند و مخاطب را با هر دو داستان درگیر سازد. مووی مگ نیز از تعلیق قابل قبول در سریال تمجید کرد، هرچند به ضعف هایی در طراحی لباس و دیالوگ های نامتناسب با دهه شصت اشاره داشت.

بازخوردهای کلی منتقدان

به طور کلی، «می خواهم زنده بمانم» بازخوردهای مختلفی را دریافت کرد. رضا صائمی از بازی سحر دولتشاهی و درک روان شناختی او از شخصیت هما تمجید کرد، اما کاراکتر امیر شایگان (حامد بهداد) را پاشنه آشیل سریال دانست که به دلیل نوع شخصیت پردازی اش در بافت درام حل نمی شود. بهزاد عشقی نیز همین نقد را به شخصیت امیر شایگان وارد کرد و آن را غیرقابل باور دانست.

بابک صحرایی اما از «خود» تازه ای که حامد بهداد به نمایش گذاشته بود تمجید کرد و آن را نتیجه تعامل مناسب بین بازیگر و کارگردان و دیگر عوامل دانست. ابراهیم عمران نگاه کاملا بومی سریال را عاملی برای برتری آن نسبت به دیگر مجموعه ها دانست و ایمان عبدلی با وجود اذعان به شلختگی روایی و عدم تطبیق برخی چیزها با واقعیت دهه شصت و هفتاد، گفتمان موجود در آن را مهم و اجرایش را خوب توصیف کرد، و آن را بهترین سریال در شرایط فعلی نمایش خانگی نامید. دیجی کالامگ نیز سریال را جزو معدود آثاری می داند که از بازیگرانش به عنوان ویترینی برای فروش بیشتر استفاده نمی کند و به دقت کارگردان در بازی گیری اشاره می کند.

تیم سازنده اثر چه می گویند؟

دیدگاه های تیم سازنده نیز در روشن شدن ابعاد مختلف سریال و چالش های ساخت آن مؤثر است. حامد بهداد، بازیگر نقش امیر شایگان، از بازخوردهای بسیار خوب مخاطبان ابراز رضایت کرده و ابراز امیدواری کرده بود که سریال ادامه پیدا کند و پشت صحنه صمیمی و دلنشین را عامل موفقیت دانست.

بابک کریمی، بازیگر نقش همایون حقی، به نزدیکی خود با شخصیت همایون اشاره کرده و گفته بود که تلخ و شیرینی خاص این شخصیت را دوست داشته و حس و حال های دوران ساخت سریال در زندگی شخصی اش با نقش گره خورده است.

شهرام شاه حسینی، کارگردان سریال، نیز به شدت مدیون فیلمنامه مجید مولایی و پویا سعیدی بوده و قلم آن ها را بسیار شیوا و در عین حال سخت برای بازیگر و خودش دانسته بود. او همچنین تاکید کرده بود که برای حفظ کیفیت، از بازیگران خواسته که تا حد امکان دیالوگ ها را تغییر ندهند.

محمد شایسته، تهیه کننده سریال، انتخاب حامد بهداد برای نقش امیر شایگان را گزینه ی اول خود و کارگردان عنوان کرده و به زبان مشترک خود با شاه حسینی از تجربه قبلی شان در فیلم خانه دختر اشاره کرده بود که باعث درک متقابل در انتخاب بازیگران شده بود.

پوسترهای رسمی و گالری تصاویر

«می خواهم زنده بمانم» با داشتن پوسترهای رسمی و تصاویری که به زیبایی فضای دهه شصت و درام عاشقانه آن را به تصویر می کشند، جذابیت بصری ویژه ای نیز داشت. این تصاویر، خود گویای داستان و شخصیت های پیچیده ای بودند که در آن حضور داشتند و مخاطب را از همان نگاه اول، به سمت خود می کشیدند.

سوالات متداول

سریال می خواهم زنده بمانم چند قسمت است؟

سریال «می خواهم زنده بمانم» در مجموع در ۲۰ قسمت تولید و پخش شد. این سریال در یک فصل به پایان رسید.

فصل دوم سریال می خواهم زنده بمانم ساخته می شود یا خیر؟

خیر، ساخت فصل دوم سریال «می خواهم زنده بمانم» لغو شد و این سریال در همان یک فصل و ۲۰ قسمت به پایان رسید.

آهنگساز و خواننده تیتراژ سریال می خواهم زنده بمانم چه کسانی هستند؟

آهنگساز متن سریال «می خواهم زنده بمانم» مسعود سخاوت دوست و خواننده تیتراژ آن همایون شجریان است که قطعات «آسمان ابری»، «هوای زمزمه هایت» و «یک نفس آرزوی تو» را اجرا کرده است.

خلاصه داستان سریال می خواهم زنده بمانم چیست؟

داستان سریال «می خواهم زنده بمانم» در سال ۱۳۶۸ رخ می دهد و روایتگر عشق هما حقی و نامزدش نادر سرمد است که با دستگیری پدر هما در شب تولدش، زندگی شان دستخوش حوادث پیچیده و ورود شخصیتی مرموز به نام امیر شایگان می شود. این سریال تلفیقی از درام عاشقانه، معمایی و پلیسی در بستر دهه شصت خورشیدی است.

سریال می خواهم زنده بمانم در چه سالی پخش شد؟

سریال «می خواهم زنده بمانم» از تاریخ ۴ اسفند ۱۳۹۹ آغاز به پخش کرد و تا ۱۳ تیر ۱۴۰۰ ادامه داشت.

آیا سریال «می خواهم زنده بمانم» را می توان رایگان تماشا کرد؟

در دوران شیوع ویروس کرونا، پلتفرم فیلیمو برای مدتی این سریال را به صورت رایگان در دسترس کاربران قرار داد. اما دسترسی دائمی و رایگان به تمام قسمت ها، منوط به سیاست های کنونی پلتفرم پخش است.

نتیجه گیری و سخن پایانی

«می خواهم زنده بمانم» نه تنها یک سریال، بلکه سفری بود به دل یک دوران پرچالش و پر از احساس، که توانست با قصه گویی گیرا و بازی های هنرمندانه، جایگاه ویژه ای در میان آثار شبکه نمایش خانگی برای خود دست وپا کند. این مجموعه با درام عاشقانه، لایه های معمایی و بازسازی دقیق فضای دهه شصت، بیننده را به تامل وامی دارد و حس و حال گذشته را زنده می کند. حواشی متعددی که در طول پخش گریبانگیرش شد، خود به بخشی از هویت آن تبدیل گشت و نشان از اهمیت و تاثیرگذاری آن بر مخاطب و جامعه داشت. اگر تاکنون این درام پرکشش را تماشا نکرده اید، اکنون زمان مناسبی است تا خود را درگیر داستان پرفراز و نشیب آن کنید و از تماشای آن لذت ببرید. نظرات و تجربیات شما نیز در مورد این سریال، می تواند به غنای این بحث بیفزاید و دیدگاه های جدیدی را به وجود آورد. دعوت می شود تا با تماشای این اثر، خود را درگیر قصه ای کنید که می خواهد زنده بماند و حرف هایی برای گفتن دارد.