ساناز سماواتی: تهیه‌کنندگان سریال‌ها باید از کارمندان تلویزیون باشند/ ماجرای ناهار خانم بازیگر با رضا عطاران! +فیلم

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ ساناز سماواتی از بازیگران شناخته‌شده سینما، تئاتر و تلویزیون است. وی از میانه‌های دهه ۷۰ پس از فعالیت در عرصه تئاتر، تقریباً به‌صورت هم‌زمان بازی در سینما و تلویزیون را آغاز کرد. «هدف»، «زن امروز»، «حامی»، «کلید ازدواج» و «کباب غاز» از جمله فیلم‌های سینمایی است که این بازیگر در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده است.

ساناز سماواتی: تهیه‌کنندگان سریال‌ها باید از کارمندان تلویزیون باشند/ ماجرای ناهار خانم بازیگر با رضا عطاران!

با این‌حال مخاطبان، سماواتی را بیشتر با سریال‌های پربیننده‌ای همچون «مسافر» به کارگردانی سیروس مقدم، «زیر آسمان شهر» (سری سوم) به کارگردانی مهران غفوریان، «نود شب» و «نقطه‌چین» به کارگردانی مهران مدیری و «تولدی دیگر» ساخته داریوش فرهنگ می‌شناسند.

وی در ادامه نیز بازی در مجموعه‌های تلویزیونی همچون «دردسر‌های طلایی»، «شن‌های کف رودخانه»، «بوتیمار»، «شش قهرمان و نصفی»، «وارش»، «بوم و بانو» و «خوشنام» را به کارنامه خود افزود.

این بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا، نکاتی را درباره یکی از دلایل افت کیفی سریال‌های تلویزیونی مطرح کرده و پیشنهادی را نیز برای مدیران سیما ارائه می‌دهد.

برای ریزش مخاطبان سریال‌های تلویزیون نسبت به دهه‌های پیشین، دلایل مختلفی بیان شده است؛ از گسترش شبکه نمایش خانگی و ابزار‌های ارتباطی گرفته  تا کمبود بودجه، غلبه کمیّت بر کیفیت، ممیزی‌های بی‌ضابطه، ضعف فیلمنامه و کناره‌گیری کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان و بازیگران کاربلد از روند سریال‌سازی تلویزیون؛ در صحبتی که پیش از این با هم داشتیم، شما به آشفتگی مالی و خلف عده برخی تهیه‌کنندگان که به قهر و عوامل و بازیگران از تلویزیون انجامیده اشاره کردید؛در این باره توضیح بیشتری می‌دهید؟

ببینید، نه تنها در بازیگری که در همه فعالیت‌های هنری وقتی مناسبات مالی اصالت پیدا می‌کند، ضربه محکم و جبران‌ناپذیری بر بدنه آن فعالیت هنری وارد خواهد شد. چند سالی است که در روند تولید سریال‌ها، سکان امور مالی یک پروژه به دست یک فرد داده می‌شود و صداو سیما هم نظارت چندانی بر آن ندارد.

من یادم هست قبلاً و در سال‌های دهه هفتاد، سازمان صدا و سیما در خیابان «ناهید» ساختمانی به نام «توس» داشت که عوامل یک برنامه یا سریال برای گرفتن چک‌های دستمزدشان به آنجا مراجعه می‌کردند. عوامل سریال می‌دانستند که یک سلسله مراتب و حساب و کتابی وجود دارد. شاید مبالغ پرداختی نسبت به سینما و فعالیت‌های خارج از سازمان خیلی کم بود، اما بازیگران و عوامل فنی خیالشان راحت بود که همان مبلغ کم را در موعد مقرر دریافت می‌کنند؛ بنابراین از این بابت نگرانی نداشتند.

از طرف دیگر، تهیه‌کننده و مجری طرح و عوامل اصلی سریال‌ها، از بین کارمندان باتجربه صداوسیما انتخاب می‌شدند و از سازمان حقوق می‌گرفتند. ضمن این که همگی دوره‌های تخصصی لازم را گذرانده و کارشان را بلد بودند.

با توجه به شرایط فعلی تولید و نیاز به جذب سرمایه‌گذار و حامی مالی از خرج از مجموعه صداوسیما، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟

تلویزیون باید برای ورود سرمایه‌گذاران، عوامل فنی و بازیگران جدید سخت‌گیری داشته باشد؛ الان همه چیز بی‌نظم است. قوانین سهل و آسانی که وجود دارد، باعث می‌شود که هرکسی نام خودش را تهیه‌کننده بگذارد، در حالی که اگر سختگیری‌های سابق پیاده شود تا حد زیادی این مشکلات حل خواهد شد.

حالا من به شکل ابتدایی و خام می‌گویم و حتماً به قوانین و آیین‌نامه‌های دقیق‌تری نیاز داریم. مثلاً صداوسیما بیاید و بگوید شما می‌خواهید تهیه‌کننده شوید؟ اشکالی ندارد، بودجه را به من بده تا در ابتدا پول عوامل را بدهیم. سود و سهم شما به عنوان تهیه‌کننده هم مشخص است و در نهایت هم پرداخت می‌شود. اگر هم می‌خواهی از چهره‌هایی استفاده کنی که تجربه بازیگری ندارند و از نزدیکان تو هستند، باید به ازای هر چهره، فلان مبلغ را به حساب مشخصی که متعلق به تلویزیون است بپردازی.

در سینما هم همین موضوع صدق می‌کند و آنجا سازمان سینمایی باید متولی شود. تهیه‌کننده و سرمایه‌گزار باید هزینه استفاده از چهره‌هایی که صرفاً با پول یا نزدیک بودن به تهیه‌کننده وارد عرصه می‌شوند را به حساب صندوق اعتباری هنر واریز کنند. در نهایت، این مبالغ به صورت شفاف و تحت نظارت یک هیئت‌مدیره در اختیار آن دسته از بازیگران و عوامل فنی سینما و تلویزیون قرار می‌گیرد که سالهاست خانه‌نشین شده‌اند و مشکلات مالی دارند.

پیشنهاد مشخص من به مدیران تلویزیون این است که تهیه‌کننده و ناظر تولید برنامه‌ها و سریال‌ها از بین کارمندان خوشنام و باتجربه خود سازمان انتخاب شوند. کارمندانی که ردیف حقوقی مشخصی داشته باشند و به بودجه برنامه وابسته نباشد.

قبول دارم که برای جذب سرمایه برای پروژه‌ها باید تسهیلاتی را فراهم کنیم، اما لازم است شرایطی را هم برای محدود کردن آن‌ها درنظر گرفت تا شأن رسانه حفظ شود. مثلاً بگوییم آن تهیه‌کننده خارج از سازمان، در یک دوره دو ساله زیرنظر این تهیه‌کنندگان باتجربه که از بدنه سازمان هستند کار کند و بودجه را هم در اختیار سازمان قرار دهد تا پرداخت دستمزد عوامل در اولویت قرار بگیرد.

اگر مثل قدیم، نظارت مستقیم داشته باشیم و نگاه ما به تولیدات صرفاً مالی نباشد، فکر می‌کنم که بازگشت به دوران شکوفایی آثار نمایشی دور از دسترس نباشد.

من خودم را عضوی از خانواده تلویزیون می‌دانم. یک بار در جلسه‌ای در خانه سینما، یکی ازهمکاران فعال در سینما مدام خطاب به من می‌کرد که شما تلویزیونی‌ها! من برگشتم و گفتم که چطور است وقتی که شما در سینما بیکار می‌شوید، هرطور که شده به تلویزیون بازمی‌گردید تا دیده شوید و مردم فراموشتان نکنند؛ آن وقت برچسب «تلویزیونی» را برای تحقیر به کار می‌برید؟!

من کارم را از هجده نوزده سالگی با سینما شروع کردم، اما افتخار می‌کنم که عمده‌ترین کار‌هایم در رادیو و تلویزیون بوده است. برای تلویزیون احترام فراوانی قائلم و برایش کم نمی‌گذارم.

نکته مهم دیگراین است که آدم‌ها با توجه به تخصص خودشان در جای درست قرار داشتند. آن کسی که می‌خواست مدیر تولید باشد، حداقل باید سه سال به عنوان «جانشین مدیر تولید» کار می‌کرد؛ یعنی عوامل فنی هم در کارشان به صورت گام به گام ارتقا پیدا می‌کرد.

این موضوعی است که بسیاری از هنرمندان پیشکسوت تلویزیون بار‌ها به آن اشاره کرده‌اند.

بله و متأسفانه هیچ اتفاق خاصی هم برای اصلاح آن رقم نخورده است! برخی افراد، وظایف ذاتی جایگاهی که در آن هستند را نمی‌شناسند. همین چند هفته پیش بود که گوشی من زنگ خورد. وقتی جواب دادم، خانم جوانی که خودش را دستیارکارگردان معرفی می‌کرد در حالی که معلوم هم بود در حال خوردن غذاست، بدون مقدمه و با لحن خیلی سرد و غیرمودبانه پرسید: «خانم سماواتی، می‌خواستم ببینم شما الان سر کار هستید یانه؟ تا درباره کار با شما صحبت کنیم!» یعنی بدون این که درباره کلیت کار و فیلمنامه و مسائل دیگر صحبت شود، در قالب ارباب ـ رعیتی با شما برخورد می‌شود!

البته این زوال فرهنگی و اخلاقی در خیلی از عرصه‌های دیگر هم رقم خورده و انگار بخش زیادی از نسل جدید دیگر حوصله رعایت اصول و آداب اجتماعی را ندارد.

ساناز سماواتی: تهیه‌کنندگان سریال‌ها باید از کارمندان تلویزیون باشند/ ماجرای ناهار خانم بازیگر با رضا عطاران!

راه ورود به سینما و تلویزیون در همه صنوف هنری برای همگان باز است؛ هیچ اشکالی هم ندارد که ما شاهد ورود چهر‌ه‌های جدید باشیم. این حق همه است که پیشرفت کنند، اما آقا و خانم جوانی که می‌خواهی در این عرصه بمانی و کار کنی، یک بار به خودت زحمت بده و شرح وظایف خودت به عنوان دستیار کارگردان، مدیر تولید، منشی صحنه، جانشین تهیه‌کننده و… را مرور کن؛ اقلاً در اینترنت جستجو کن! نمی‌دانم، شاید نسل ما اشتباه می‌کرد که مدام به دنبال یادگیری بود و تا زمانی که سواد حداقلی یک کار را نداشت، به آن ورود نمی‌کرد!

به ما این طور یاد می‌دادند که اگر شما یک بازی خوب جلوی دوربین ارائه می‌دهید، نتیجه زحمت سی نفر در پشت صحنه است. از نویسنده و کارگردان و بچه‌های فنی گرفته تا گروه لباس، گریم، دکور، فیلمبرداران و آن عزیزی که مسئول تدارکات است. همه مثل حلقه‌های زنجیر دست به دست هم می‌دهند تا یک اثر خوب و فاخر تولید شود. کار‌ها زمانی پرمخاطب می‌شوند که افراد کاربلد و متخصص در آن باشند.

جریانی در سال گذشته شکل گرفت که به افشاگری درباره فساد اخلاقی در بین هنرمندان می‌پرداخت و خیلی زود هم فروکش کرد. نگاه شما به این موضوع چگونه است و چه عواملی را در ایجاد این مناسبت غلط موثر می‌دانید؟

ببینید، آدم بیمارهمه جا هست؛ این گونه آزار‌ها و فساد‌ها در هر شغلی امکان بروز و ظهور دارد. حرفه بازیگری به گونه‌ای است که هر اتفاقی در زندگی شخصی بازیگران در معرض قضاوت و اظهارنظر افکارعمومی قرار می‌گیرد. ضمن این که در انعکاس این اتفاقات، معمولاً اغراق و بزرگ نمایی هم می‌شود. این یک امر طبیعی و از پیامد‌های پدیده شهرت است.

من تاکنون با این موضوع برخورد نداشته‌ام، اما اگر با شرایط و پیشنهادی مواجه شوم که شخصیتم را زیر سوال ببرد، به هیچ عنوان سکوت نمی‌کنم. حتماً از طریق قانونی اقدام خواهم کرد. اما فراتر از این واکنش‌ها ما به یک کار ریشه‌ای و اصولی نیاز داریم که بنیان آن در خانواده‌ها شکل می‌گیرد.

من در خانواد‌ه‌ای بزرگ شدم که پدرم همیشه به من می‌گفت: «دختر باید مثل شیر باشد! فقط نگوییم که پسر‌ها شیرند. ساناز، نترس! حقت را بگیر و اگر دیدی به تو ظلم شده حتماً دادخواهی کن و فریاد بزن!» ما در مدرسه و خانواده این فرهنگ را که شجاعت و وقار باید در کنار هم باشند به دخترانمان یاد نداده‌ایم. به پسرانمان هم یاد نداده‌ایم که باید مراقب نگاهشان باشند. حجاب برای چشم تو هم هست!

از سوی دیگر در محیط کار باید در انتخاب کلام، رفتار و زبان خیلی مراقب باشیم و سطح ارتباط خودمان را با افراد طبقه‌بندی کنیم. با وجود احترام و صمیمیت، باید فاصله لازم را با اطرافیان حفظ کنیم. متأسفانه برخی از همکاران من چه خانم و چه آقا حتی اصول لباس پوشیدن را هم بلد نیستند و نمی‌دانند که لباس محل کار، منزل و تفریح فرق دارد. ما این‌ها را یاد نگرفته‌ایم؛ این یک واقعیت است.

ساناز سماواتی: تهیه‌کنندگان سریال‌ها باید از کارمندان تلویزیون باشند/ ماجرای ناهار خانم بازیگر با رضا عطاران!

من چارچوب‌هایی دارم که در این سه دهه از آن‌ها تخطی نکرده‌ام. بله، شاید می‌توانستم در کار‌های بیشتری حاضر باشم، اما نمی‌خواستم به هر قیمتی کار کنم. افتخارم این است که با همه همکارانم دوست هستم و برایشان احترام قائلم، اما حرمت و فاصله لازم ر هم رعایت کرده‌ام.

در این سال‌ها خیلی پیش می‌آمد که در فیلم‌ها و سریال‌هایی که حاضر می‌شدم، آن‌هایی که من را نمی‌شناختند بعد از چند روز می‌گفتند که خانم سماواتی ما را حلال کن، چون اول فکر می‌کردیم شما خودت را می‌گیری و مغرور هستی، اما بعد فهمیدیم این طور نیست؛ دلیلش این است که کار برای من جدی است. معنی ندارد که بازیگر ساعت ۶ صبح آفیش باشد و تا ساعت ۱۱ به خاطر اهمال عوامل، شرایط فیلمبرداری مهیا نشود.

بیشتر ببینید:

نظر ساناز سماواتی درباره اخلاق حرفه‌ای، پوشش مطلوب و شائبه آزار جنسی در سینما +فیلم


با این توضیحات، شاید در کنار سوءتدبیر‌های مدیریتی، بخشی از افت کیفیت آثار نمایشی در تلویزیون به ضعف رفتار حرفه‌ای در بین بازیگران جوان ما برگردد…

یک بازیگر حرفه‌ای باید از بدن و صدایش مراقبت کند. این که مدام سراغ عمل‌های زیبایی برود به آینده کاری او ضربه میزند، چون شانس حضور در بسیاری از پروژه‌ها به ویژه آثار تاریخی را کاهش می‌دهد.

من در جایگاه بازیگر وظیفه‌ام این است که فیلمنامه را خوب بخوانم؛ دیالوگ‌هایم را حفظ کنم و برای سکانس‌هایی که آفیش شده‌ام آماده باشم، بار‌ها دیده‌ام یک بازیگر جوان و بی‌تجربه وقتی سر صحنه می‌آید تازه یادش می‌افتد که فلان غذا را برای صبحانه نمی‌خورم یا از فلان رستوران برای من غذا نگیرید و برای کارگردان خط و نشان می‌کشند…

من نمی‌دانم این شکل از تربیت از کجا آمده است! من و همنسلان من این گونه نبودیم. ما شاگردان مرحوم سمندریان بودیم که می‌گفت بازیگر مهره دست کارگردان است. بله، می‌تواند به کارگردان پیشنهاد بدهد، اما به شرطی که تجربه کافی در این زمینه را داشته باشد.

یک خانم روستایی دوره پهلوی اول که نمی‌تواند صورت بوتاکس شده و بینی عمل‌کرده داشته باشد. در یک سریال، خانم بازیگری را داشتیم که باید شخصیت همسر یک کشاورز را بازی می‌کرد که به او در مزرعه کمک می‌کند. موقع تصویربرداری گلایه می‌کرد که چرا من باید گالش‌های کهنه و گلی را بپوشم و ظاهرم در قاب خراب شود! خُب، این نشان می‌دهد که آن خانم تعریف شغل خودش به عنوان بازیگر را نمی‌داند.

خیلی از بازیگران جوان ما که در ابتدای کار هستند هنوز رفتار حرفه‌ای را نمی‌دانند. خاطرم هست مرحوم سمندریان همیشه در کلاس‌ها به ما می‌گفت بچه‌ها، وقتی سر صحنه فیلمبرداری کات دادند، نروید دنبال کارتان؛ در همان پشت صحنه بنشنید و چهارچشمی نگاه کنید و یاد بگیرید.

الان هم وقتی سر کار هستم همین توصیه را آویزه گوشم می‌کنم، چون هنوز خودم را دانشجوی بازیگری می‌دانم.

گویا دلتان از بازیگران تازه‌کار و جوان خیلی پر است…

اتفاقاً من ارتباط بسیار خوبی با بازیگران جوان و هنرجویان بازیگری دارم و جلسات تدریس و کارگاه‌های آموزشی برای این هنرجویان همیشه برایم لذت‌بخش بوده است، چون نسل جدید فوق‌العاده باهوش هستند. اما رفتار‌های غلط را هم باید نقد کرد.

در پشت‌صحنه یک سریال، قبل از شروع فیلمبرداری داشتم گریم می‌شدم. ناگهان دیدم یک دخترخانم به حالت پرش، روی میز گریم و روبه روی من نشست و با لحن عجیب و غریب و در حالی که آدمس می‌جوید گفت: «خوبید، من قرار است نقش دختر شما را بازی کنم!» همان موقع یادم افتاد که در سریال «تولدی دیگر» یک بار مرحوم خانم جمیله شیخی وارد اتاق گریم شد. من زیر دست خانم شکرایی بودم و به ایشان گفتم خانم شیخی آمدند و من بلند می‌شوم، چون ایشان پیشکسوت و مقدم هستند.

سر فیلمبرداری سریال «کلید ازدواج» و در سکانس‌های مربوط به بیمارستان، وقتی گروه برای صرف ناهار کار را تعطیل کرده بودند من، رضا عطاران و نادر سلیمانی رویمان نمی‌شد که همراه گروه و عواملی که پیشکسوت ما محسوب می‌شدند، سر یک میز ناهار بخوریم. مرحوم خسرو امیرصادقی که تهیه‌کننده فیلم بود می‌گفت چرا به اتاق ناهارخوری نمی‌آیید؟ ما به همدیگر نگاه می‌کردیم و می‌گفتیم برویم یا نه؟! در نهایت هم به صورت شراکتی ساندویچ گرفتیم و در همان راه‌پله، ناهار پرددرسری را خوردیم. چون عوامل هم در رفت و آمد بودند و باید توضیح می‌دادیم که چرا به آن‌ها نپیوسته‌ایم! تازه ما بازیگران تازه‌کار و ناشناخته‌ای نبودیم و هر سه سابقه حضور در تلویزیون را داشتیم، اما حرفه‌ای بودن و رعایت حرمت دیگران برایمان مهم بود.

من همیشه در کلاس‌هایم می‌گویم که چه اصراری داریم که هر طور شده بازیگر شویم؟ شاید در فعالیت‌های پشت دوربین موفق باشید یا شاید یک لوله‌کش خوب، یک آشپز ماهر، یک برنامه‌نویس خلاق و یک مهندس موفق بشوید. چرا فکر می‌کنیم بازیگری یعنی شهرت، رفاه و فرش قرمز نور فلش عکاسان و هجوم هواداران؟ این فقط بخشی از دنیای بازیگری است که البته آن هم شامل یک اقلیت کوچک از هنرمندان می‌شود.

وقتی بازیگر می‌شوید و مثلاً برای یک کار تاریخی تعهد کاری دارید، گاهی باید سه ماه در بین عشایر زندگی کنید. دسترسی به ابتدایی‌ترین امکانات مثل حمام، سرویس بهداشتی، جای خواب راحت و … برایتان سخت می‌شود و ممکن است چند هفته رنگ شهر را نبینید.

ممیزی‌هایی که بر فیلمنامه و شیوه اجرای آثار وارد می‌شود را چقدر در این ضعف کیفی موثر می‌دانید؟

نمی‌خواهم ممیزی‌های بیهود‌ه‌ای که گاهی دست نویسندگان را می‌بندد توجیه کنم، اما حرفم چیز دیگری است. اتفاقاً در دهه‌های شصت و هفتاد محدودیت‌ها بیشتر هم بود، اما آنقدر فیلمنامه‌ها جذاب و واقعی نوشته می‌شد که مردم با آن همدلی می‌کردند. یعنی چفت و بست اتفاقات درست و منطقی بود و یک متن قوی دست کارگردان می‌رسید. وقتی هم کارگردان افرادی مثل زنده‌یادان شاپور قریب یا اکبر خواجویی بودند و این فیلمنامه را با میزانسن‌های درست کار می‌کردند، معلوم بود که کار باکیفیتی روی آنتن خواهد رفت.

من این افتخار را داشتم که از جوانی با اساتید این رشته کارکنم. بزرگانی مثل زنده‌یادان سروش خلیلی، جهانگیر فروهر، منصوروالامقام، شاپور قریب، هما روستا، باقر صحرارودی و عزیزانی همچون ناصر آقایی، جهانگیر الماسی و… بنابراین می‌دانم چه مسیری را طی کرده‌ام و قدرش را می‌دانم.

در سریال «دردسر‌های طلایی» این شانس را داشتم با مرحوم شاپور قریب کارکنم و دیدم که چقدر اخلاق‌محور و باسواد وکاربلد بود. حالا گاهی اوقات وقتی کاری پیشنهاد می‌شود، در اولین جلسه کاری، جوان‌هایی را به عنوان کارگردان معرفی می‌کنند که نه سواد این کار را دارند و نه بلدند که با عوامل چگونه تعامل کنند. برای همین است که عوامل حرفه‌ای و درجه یک ما در صنوف مختلف سینمایی زجر می‌کشند و خانه‌نشین شده‌اند.

بخشی از این وضعیت هم به ضعف نظام بیمه ما باز می‌گردد.

خود من الان ۳۲ سال سابقه کار دارم، اما سابقه بیمه من یازده سال است که آن را هم با مشقت فراوان و بار‌ها مراجعه به واحد‌های مختلف سازمان صداوسیما پیدا کردم!

حدود هشت سال بازرس انجمن بازیگران خانه سینما بودم و در جریان مشکلات تعداد زیادی از بازیگران خانه‌نشین و سالمند کشورمان هستم. مثلاً بانوی بازیگری را داریم که در چند اثر سینمایی مهم نقش‌آفرینی‌کرده و اکنون و در هشتاد سالگی، هر سال و در موعد تمدید قرارداد اجاره منزلش مشکل دارد. به سختی بیمار است و باید هر ماه آمپولی تهیه کند که قیمتش با بیمه ۹ میلیون تومان است و ماهی ۱۰ میلون تومان هم اجاره می‌دهد. چه گناهی کرده که جزو آن اقلیت انگشت‌شمار با دستمزد‌های میلیاردی نبوده؟!

به نظر من مدیران سازمان باید برای تهیه‌کنندگان چارچوبی مشخص کنند که مثلاً اگر در کار‌ها به بازیگری در رده سنی شصت تا هشتاد سال نیاز دارند به جای استفاده از افرادی که فاقد توانمندی و سابقه بازیگری هستند، از بازیگرانی استفاده کنند که سال‌هاست خانه‌نشین شده‌اند.

این به معنای تحمیل بازیگر هم نیست، چون صحبت از یک یا دو بازیگر نیست؛ دست کارگردان باز است. یک گروه پنجاه شصت نفره از بازیگران پیشکسوت داریم که می‌توانند نقش انواع آدم‌های مسن را به بهترین شکل ایفا کنند. همه آن‌ها هم آدم‌های کاربلد، سالم، بی‌حاشیه و باتجربه‌ای هستند.