خلاصه کامل کتاب تاثیر اندیشه ویتگنشتاین بر فلسفه دین

خلاصه کتاب تاثیر اندیشه ویتگنشتاین بر فلسفه دین ( نویسنده الهه السادات سجاد دوست )

کتاب تاثیر اندیشه ویتگنشتاین بر فلسفه دین نوشته الهه السادات سجاد دوست، اثری عمیق و تحلیلی است که خواننده را در فهم چگونگی مواجهه لودویگ ویتگنشتاین با مفاهیم متافیزیک و دین در دو دوره فکری متقدم و متأخرش یاری می رساند. این کتاب به بررسی دقیق دیدگاه های ویتگنشتاین در این حوزه و ارائه تحلیلی جامع از آن ها می پردازد. اندیشه این فیلسوف برجسته قرن بیستم، دگرگونی های عمیقی در نحوه درک رابطه فلسفه و دین ایجاد کرده است. اثری که پیش روی ماست، در پی بازنمایی این تحولات و روشن کردن ابعاد گوناگون تاثیر ویتگنشتاین بر این عرصه است.

لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوفی که اندیشه هایش مرزهای فلسفه زبان، منطق و متافیزیک را بازتعریف کرد، میراثی غنی و گاه پیچیده از خود به جای گذاشته است. کتاب الهه السادات سجاد دوست گامی مهم در شفاف سازی همین پیچیدگی ها، به ویژه در حیطه فلسفه دین، برداشته است. این اثر نه تنها به تحلیل آرای ویتگنشتاین می پردازد، بلکه تلاشی است برای درک عمیق تر چرایی و چگونگی تحولات فکری او، از دوره تراکتاتوس تا پژوهش های فلسفی، و بازتاب آن بر نحوه مواجهه با گزاره های دینی و متافیزیکی. این کتاب دروازه ای به سوی فهم تاثیرات گسترده ویتگنشتاین بر گفتمان های مدرن و پست مدرن فلسفه دین محسوب می شود و به خواننده کمک می کند تا نه تنها با آراء این فیلسوف آشنا شود، بلکه مسیر تکامل فکری او را نیز دنبال کند.

فصل اول: زندگی، آثار و نگرش دینی ویتگنشتاین

برای درک عمیق تر هر فیلسوفی، لازم است ابتدا با جهان او، مسیر زندگی اش و آثاری که خلق کرده، آشنا شویم. لودویگ ویتگنشتاین نیز از این قاعده مستثنی نیست. زندگی پرفراز و نشیب او، تاثیرات زیادی بر اندیشه اش گذاشته و درک این پیش زمینه ها، کلید فهم تحولات فکری او در زمینه فلسفه دین است.

نگاهی کوتاه به زندگی ویتگنشتاین: از وین تا کمبریج

لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین در سال ۱۸۸۹ در وین، در خانواده ای ثروتمند و فرهنگی به دنیا آمد. محیط خانوادگی او، سرشار از هنر، موسیقی و علم بود. او در ابتدا به مهندسی هوانوردی علاقه نشان داد و برای تحصیل به منچستر رفت، اما به زودی دریافت که علاقه واقعی اش در ریاضیات و مبانی منطق نهفته است. این مسیر او را به کمبریج و آشنایی با برتراند راسل، فیلسوف برجسته آن زمان، رهنمون شد. راسل به سرعت نبوغ ویتگنشتاین را تشخیص داد و او را به عنوان یکی از امیدهای بزرگ فلسفه آینده معرفی کرد. این دوران، آغازگر فصلی جدید در زندگی ویتگنشتاین و در تاریخ فلسفه تحلیلی بود. دوران زندگی او به سه دوره تقسیم می شود: دوره نخست یا دوره متافیزیک و زبان، دوره دوم یا میانی، و دوره سوم یا دوره کاربرد.

ویتگنشتاین در طول زندگی خود، با جنگ های جهانی، فقر داوطلبانه، و چالش های روحی بسیاری دست و پنجه نرم کرد. این تجربیات، بی شک در شکل گیری نگاه او به زندگی، زبان و در نهایت دین تاثیرگذار بوده اند. او یک بار تدریس در دانشگاه را رها کرد و به معلمی در روستاهای اتریش مشغول شد، تلاشی برای زیستنی ساده تر و نزدیک تر به واقعیت های زندگی روزمره، که ریشه های تغییرات بعدی در فلسفه او را می توان در آن جستجو کرد.

نگرش شخصی ویتگنشتاین به دین: آیا متدین بود؟

یکی از پرسش های اساسی در مطالعه فلسفه دین ویتگنشتاین، این است که آیا خود او فردی متدین به معنای مرسوم کلمه بود؟ شواهد نشان می دهد که ویتگنشتاین اهل عبادات ظاهری و شرعی نبود و حتی خود را متدین نمی دانست. با این حال، او عمیقاً به مسائل اخلاقی و معنوی اهمیت می داد و از سطحی نگری در این حوزه ها بیزار بود. دغدغه های او فراتر از چارچوب های سنتی دین داری بود، اما این به معنای بی تفاوتی او نسبت به امر قدسی یا معنای وجودی نیست. او در جستجوی عمق و حقیقت بود، حتی اگر این جستجو او را به جایی فراتر از آموزه های رایج دینی می رساند. این نگرش شخصی، نقش مهمی در رویکرد فلسفی او به دین داشت، چرا که به او امکان می داد تا از منظری نقادانه و در عین حال همدلانه به مقوله دین بنگرد.

دو دوره اصلی فلسفی و آثار کلیدی: از تراکتاتوس تا پژوهش ها

اندیشه فلسفی ویتگنشتاین به دو دوره اصلی و متمایز تقسیم می شود که هر یک با اثری کلیدی مشخص شده اند:

  1. دوره متقدم و رساله منطقی-فلسفی (تراکتاتوس): این اثر، محصول دوران اولیه تفکر ویتگنشتاین است و در آن، او سعی می کند مرزهای زبان و منطق را تعیین کند. ویتگنشتاین در تراکتاتوس، زبان را به عنوان تصویری از جهان می بیند و معتقد است که تنها گزاره هایی معنادار هستند که بتوانند وضعیت های واقعیت را به تصویر بکشند. این رویکرد، پیامدهای عمیقی برای گزاره های متافیزیکی و دینی داشت.
  2. دوره متأخر و پژوهش های فلسفی: در این دوره، ویتگنشتاین خود به نقد دیدگاه های قبلی اش می پردازد. او نظریه تصویری زبان را کنار می گذارد و مفهوم بازی های زبانی را مطرح می کند. در این نگاه جدید، معنای کلمات نه با ارجاع به واقعیت های عینی، بلکه با کاربرد آن ها در نحوه معیشت و بستر اجتماعی-فرهنگی تعیین می شود. این تحول، درک او از دین را نیز به کلی دگرگون کرد و مسیرهای جدیدی را برای فلسفه دین ویتگنشتاین گشود.

الهه السادات سجاد دوست در کتاب خود، این دو دوره را به دقت بررسی کرده و نشان می دهد که چگونه این تحولات فکری، تاثیرات متفاوتی بر دیدگاه ویتگنشتاین نسبت به دین داشته اند.

فصل دوم: ویتگنشتاین متقدم (تراکتاتوس) و نگرش مدرن به دین: سکوت در برابر امر ناگفتنی

دوره متقدم فکری ویتگنشتاین، که در رساله منطقی-فلسفی (تراکتاتوس) تبلور یافته است، رویکردی رادیکال به زبان و جهان ارائه می دهد. این رویکرد، چارچوب های جدیدی برای فهم متافیزیک و دین ایجاد می کند که از بسیاری جهات، با اندیشه های غالب مدرن هم خوانی دارد.

مبانی فلسفی دوره متقدم: زبان و مرزهای جهان

در تراکتاتوس، ویتگنشتاین به دنبال یافتن منطق بنیادین زبان و جهان است. او معتقد است که زبان، تصویری از جهان است و ساختار منطقی زبان، با ساختار منطقی جهان تطابق دارد. هر گزاره ای که بتواند وضعیتی از جهان را به تصویر بکشد، معنادار است. این نظریه به نظریه تصویری زبان شهرت دارد. طبق این دیدگاه، جهان مجموعه ای از واقعیت ها (facts) است و زبان وظیفه دارد این واقعیت ها را بیان کند. حدود زبان، در واقع حدود جهان را مشخص می کند و آنچه فراتر از این حدود است، قابل بیان نیست. این دیدگاه، عملاً قلمرویی برای مسائل متافیزیکی و دینی در حوزه زبان معنادار باقی نمی گذارد، اما معنای این امر چیزی فراتر از بی معنایی صرف است.

دیدگاه به متافیزیک و گزاره های دینی: سکوت یا بی معنایی؟

با تکیه بر مبانی تراکتاتوس، ویتگنشتاین به این نتیجه می رسد که گزاره های متافیزیکی و دینی در حوزه زبان قابل بیان نیستند. چرا؟ زیرا آن ها نمی توانند وضعیتی از جهان را به تصویر بکشند که از طریق منطق و تجربه قابل راستی آزمایی باشد. اما مهم است که تمایز ویتگنشتاین را با پوزیتیویست های منطقی حلقه وین درک کنیم. پوزیتیویست ها بسیاری از گزاره های متافیزیکی و دینی را بی معنا (meaningless) می دانستند، چرا که نمی توانستند از طریق تجربه اثبات پذیر باشند. اما ویتگنشتاین، اگرچه این گزاره ها را در چارچوب منطق زبان قابل بیان نمی دانست، آن ها را بی اهمیت یا کاملاً بی معنا تلقی نمی کرد.

آنچه نمی توان درباره اش سخن گفت، باید درباره اش سکوت کرد.

این جمله معروف او، جوهر دیدگاه او را در این دوره نشان می دهد. ویتگنشتاین معتقد بود که مسائل عمیق زندگی، ارزش های اخلاقی و دینی، و امر قدسی در قلمرو امر ناگفتنی قرار می گیرند. این ها چیزهایی هستند که نمی توان آن ها را با زبان منطقی بیان کرد، اما از اهمیت بی بدیلی برخوردارند. سکوت در برابر این امور، به معنای نفی آن ها نیست، بلکه اذعانی به محدودیت های زبان است در بیان آنچه فراتر از واقعیت های تجربی و منطقی قرار دارد. در این دوره، باور دینی در اندیشه ویتگنشتاین متقدم، نه به عنوان گزاره های حقیقی که بتوان آن ها را اثبات یا رد کرد، بلکه به عنوان اموری که باید تجربه شوند و در سکوت مورد تامل قرار گیرند، مطرح می شود.

فصل سوم: ویتگنشتاین متأخر (پژوهش های فلسفی) و گذر به نگرش پست مدرن: دین به مثابه بازی زبانی

انقلاب فکری ویتگنشتاین، با انتشار پژوهش های فلسفی به اوج خود رسید. در این دوره، او از بسیاری از دیدگاه های متقدم خود فاصله گرفت و رویکردی نوین به زبان و معنا ارائه داد که تاثیرات شگرفی بر فلسفه دین و سایر حوزه های فلسفی گذاشت.

تحول در اندیشه و نقد تراکتاتوس: ظهور بازی های زبانی

ویتگنشتاین در دوره متأخر، نظریه تصویری زبان خود را به شدت مورد نقد قرار داد. او دریافت که معنای کلمات و گزاره ها، نه با ارجاع به یک واقعیت مستقل و عینی، بلکه با کاربرد آن ها در زندگی واقعی شکل می گیرد. این ایده، به مفهوم بازی های زبانی انجامید. یک بازی زبانی، مجموعه قواعد و کاربردهایی است که در یک نحوه معیشت (forms of life) خاص اتفاق می افتد. برای فهم یک کلمه یا یک گزاره، باید به نحوه استفاده از آن در بازی زبانی مربوطه توجه کرد. زبان دیگر یک تصویر ثابت از جهان نیست، بلکه ابزاری پویا و متکثر است که در بستر فعالیت های انسانی معنا می یابد.

این تحول، به معنای گذار از یک نگرش مدرن و ساختارگرا به یک نگرش پست مدرن و تکثرگرا در فلسفه زبان بود. ویتگنشتاین، با این نظریه، نشان داد که معنا امری واحد و جهان شمول نیست، بلکه در دل فعالیت ها و رفتارهای انسانی، یعنی در بازی های زبانی مختلف، شکل می گیرد.

دین به مثابه یک بازی زبانی: احیای حیثیت تجربه دینی

وقتی دین به مثابه بازی زبانی مورد بررسی قرار می گیرد، درک ما از گزاره های دینی به کلی دگرگون می شود. دیگر نمی توان گزاره های دینی را با معیارهای علمی یا منطق زبان عادی سنجید و آن ها را بی معنا دانست. هر بازی زبانی، از جمله بازی زبانی دینی، قواعد و منطق درونی خاص خود را دارد. معنای خدا وجود دارد در چارچوب بازی زبانی دینی، با معنای میز وجود دارد در بازی زبانی توصیف اشیاء فیزیکی کاملاً متفاوت است.

این رویکرد، به احیای حیثیت تجربه دینی منجر می شود. ویتگنشتاین متأخر، نشان می دهد که تجربه دینی، امری معنادار و معتبر است، اما نه به دلیل مطابقت با معیارهای علمی، بلکه به دلیل عملکردش در نحوه معیشت خاص خود. باورهای دینی، نه ادعاهایی درباره جهان، بلکه شیوه هایی از زندگی، ابزارهایی برای معنابخشی و راهنمای عمل هستند. این دیدگاه، ارتباط تنگاتنگی با تکثر روایت ها و نقد فراروایت ها در دوران پست مدرن دارد، چرا که به جای یک حقیقت واحد و مطلق، به مشروعیت روایت ها و بازی های زبانی متکثر اذعان می کند.

باور دینی در اندیشه ویتگنشتاین متأخر: دفاع فلسفی از دین

در دوره متأخر، باور دینی در اندیشه ویتگنشتاین متأخر، نه به عنوان مجموعه ای از گزاره های متافیزیکی که باید اثبات شوند، بلکه به عنوان بخشی از یک نحوه معیشت، مجموعه ای از اعمال، احساسات و واکنش ها در نظر گرفته می شود. او به این نتیجه می رسد که دفاع فلسفی از دین امکان پذیر است، اما نه از طریق استدلال های سنتی اثبات وجود خدا، بلکه از طریق روشن کردن گرامر و کاربرد بازی زبانی دینی. این تغییر رویکرد، دریچه ای نو به سوی فهم دین گشود و به فلاسفه دین پس از او، ابزارهای جدیدی برای تحلیل و تبیین باورهای دینی ارائه داد.

تأثیر ویتگنشتاین بر فلاسفه دین پس از او: میراثی ماندگار

تأثیر ویتگنشتاین بر فلسفه دین قرن بیستم بی بدیل بوده است. بسیاری از فلاسفه برجسته، از جمله نورمن مالکوم، دی. زد. فیلیپس، جان هیک و و دالاس های، از اندیشه های او الهام گرفته اند. آن ها با تکیه بر مفاهیم بازی های زبانی و نحوه معیشت، به تحلیل عمل دینی، تجربه دینی، غیرشناخت گرایی و سایر مقولات مهم فلسفه دین پرداختند. فیلیپس به خصوص، نقش مهمی در گسترش و تعمیق دیدگاه های ویتگنشتاین در این حوزه ایفا کرد و حتی از مرزهای اولیه اندیشه او نیز فراتر رفت. جان هیک، با تکیه بر نقش شرایط محیطی در شکل دهی به بازی زبانی دینی، به کثرت گرایی دینی رسید. این میراث نشان می دهد که چگونه اندیشه ویتگنشتاین، نه تنها یک جریان فکری را بنیان نهاد، بلکه مسیرهای جدیدی برای گفت وگو و درک متقابل میان فلسفه و دین گشود.

فصل چهارم: نسبت فلسفه ویتگنشتاین با علم و دین: از تعارض تا تبیین متفاوت

یکی از مهم ترین مباحثی که همواره ذهن فلاسفه و متدینین را به خود مشغول داشته، نسبت علم و دین است. ویتگنشتاین در دو دوره فکری خود، رویکردهای متفاوتی به این نسبت داشته که در کتاب الهه السادات سجاد دوست به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

نسبت علم و دین در اندیشه ویتگنشتاین متقدم: قلمروهای جدا

در دوره تراکتاتوس، ویتگنشتاین به صراحت مرزهای علم را مشخص می کند. علم به جهان واقعیت ها، یعنی آنچه قابل مشاهده، تجربه و توصیف با زبان منطقی است، می پردازد. گزاره های علمی معنادار هستند زیرا می توانند وضعیت های جهان را به تصویر بکشند. اما همانطور که پیشتر گفته شد، گزاره های دینی و اخلاقی در قلمرو امر ناگفتنی قرار می گیرند. این امر به معنای آن است که علم و دین، هر یک قلمروهای جداگانه ای دارند. علم نمی تواند درباره دین حکم کند و دین نیز نباید ادعاهایی در مورد مسائل علمی داشته باشد که در قلمرو علم قابل بررسی هستند.

حدود زبان من، حدود جهان من است.

این جمله نمادین ویتگنشتاین متقدم، به خوبی این جدایی قلمروها را نشان می دهد. او معتقد بود که زبان علمی برای بیان واقعیت های تجربی مناسب است، اما برای بیان ارزش ها، معنای زندگی و امر قدسی، باید سکوت اختیار کرد. این سکوت نه از روی بی تفاوتی، بلکه از روی احترام به اموری بود که فراتر از ظرفیت های زبان علمی قرار می گیرند.

نسبت علم و دین در اندیشه ویتگنشتاین متأخر: تکثر حوزه های معرفتی

با چرخش فکری ویتگنشتاین به سمت نظریه بازی های زبانی و نحوه معیشت، دیدگاه او نسبت به نسبت علم و دین نیز دستخوش تغییر اساسی شد. در این دوره، ویتگنشتاین به نوعی افسون زدایی از برتری بی چون و چرای علم مدرن می پردازد. او دیگر علم را تنها راه معنادار برای فهم جهان نمی داند، بلکه آن را یک بازی زبانی در کنار دیگر بازی های زبانی، از جمله بازی زبانی دینی، تلقی می کند.

علم یک راه معیشت خاص است که قواعد، اهداف و کاربردهای خود را دارد. گزاره های علمی در چارچوب این بازی زبانی معنا پیدا می کنند. اما بازی زبانی دینی نیز، نحوه معیشت خود را دارد و قواعد آن با قواعد علم متفاوت است. از این منظر، دیگر تعارض مستقیمی میان علم و دین وجود ندارد، بلکه تفاوت در نوع بازی است. هر یک از این حوزه ها، به شیوه خود به زندگی معنا می بخشند و وظایف متفاوتی را ایفا می کنند. ویتگنشتاین متأخر، با این رویکرد، راه را برای دفاع از دین و دین داری در بستر اندیشه های فلسفی نوین هموار کرد. او نشان داد که نقد برترانگاری علم و تاکید بر تکثر حوزه های معرفتی، می تواند به درک غنی تر و جامع تری از هستی و معنای آن منجر شود. این ایده، نه تنها به فلسفه دین ویتگنشتاین عمق بخشید، بلکه بر تفکرات پست مدرن درباره دانش و حقیقت نیز تاثیر گذاشت.

این دیدگاه تأکید می کند که هر حوزه معرفتی، ابزارها و معیارهای اعتبار خاص خود را دارد. تلاش برای تحمیل معیارهای علمی بر حوزه ی دین، یا برعکس، عملی بی معنا و گمراه کننده است. این همان چیزی است که الهه السادات سجاد دوست در تحلیل های خود در کتابش به آن می پردازد و نشان می دهد که چگونه ویتگنشتاین به این نتیجه رسید که هر یک از این حوزه ها، در جایگاه خود، ارزشمند و معتبرند.

ابعاد تأثیر ویتگنشتاین بر مقولات فلسفه دین

اندیشه ویتگنشتاین، به ویژه در دوره متأخر، بر بسیاری از مقولات کلیدی فلسفه دین تاثیر گذاشته است. از جمله این تاثیرات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • عمل دینی و تجربه دینی: ویتگنشتاین به جای تمرکز بر گزاره های شناختی، بر جنبه های عملی و تجربی دین تاکید کرد و آن ها را بخشی جدایی ناپذیر از نحوه معیشت دینی دانست.
  • غیرشناخت گرایی: بسیاری از فلاسفه دین ویتگنشتاین گرا، گزاره های دینی را نه به عنوان ادعاهایی درباره جهان که قابل اثبات یا رد هستند، بلکه به عنوان بیانگر احساسات، تعهدات یا دستورالعمل های اخلاقی تفسیر کردند.
  • واقع گرایی و ناواقع گرایی دینی: بحث درباره اینکه آیا گزاره های دینی به واقعیتی مستقل از ذهن ارجاع می دهند (واقع گرایی) یا صرفاً بیانگر نگرش ها و شیوه های زندگی هستند (ناواقع گرایی)، به شدت تحت تاثیر اندیشه ویتگنشتاین قرار گرفت.

این ابعاد از تاثیر، نشان می دهد که چگونه ویتگنشتاین، با بازاندیشی در ماهیت زبان و معنا، افق های جدیدی را برای فهم و تحلیل دین در عصر مدرن و پست مدرن گشود.

نتیجه گیری و دستاوردهای اصلی کتاب

کتاب تاثیر اندیشه ویتگنشتاین بر فلسفه دین نوشته الهه السادات سجاد دوست، با رویکردی عمیق و تحلیلی، خواننده را به سفری روشنگرانه در دل اندیشه های پیچیده لودویگ ویتگنشتاین می برد. این اثر، به خوبی نشان می دهد که چگونه اندیشه های این فیلسوف برجسته، به ویژه در دو دوره فکری متقدم و متأخر، تحولات بنیادینی در فلسفه دین ایجاد کرده است. سجاد دوست با دقت و ظرافت، مسیر این تحول را، از نظریه تصویری زبان و سکوت در برابر امر ناگفتنی در تراکتاتوس، تا مفهوم بازی های زبانی و احیای حیثیت تجربه دینی در پژوهش های فلسفی، ترسیم می کند.

نوآوری ها و نقاط قوت این اثر در تبیین روشن و جامع دو دوره فکری ویتگنشتاین نهفته است. نویسنده با مهارتی مثال زدنی، تفاوت های اساسی میان رویکرد ویتگنشتاین با پوزیتیویست های منطقی را برجسته می سازد و به این نکته مهم اشاره می کند که سکوت ویتگنشتاین در برابر امر متافیزیکی، به معنای نفی کامل آن نبود، بلکه اذعانی به محدودیت های زبان در بیان این امور بود. سپس، با ورود به دوره متأخر، کتاب نشان می دهد که چگونه نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین، نه تنها به فلسفه دین ابزارهای تحلیلی جدیدی بخشید، بلکه نقش کلیدی او را در گذار از مدرنیسم به پست مدرنیسم در حوزه دین شناسی و معرفت شناسی برجسته ساخت. این اثر، در واقع، تبیینی جامع از چگونگی افسون زدایی از برتری بی چون و چرای علم مدرن و تاکید بر تکثر حوزه های معرفتی ارائه می دهد و از این رو، دریچه ای نو به سوی فهم ارتباط پیچیده علم و دین می گشاید.

اهمیت مطالعه این کتاب برای دانشجویان، پژوهشگران و همه علاقه مندان به فهم عمیق تر ارتباط فلسفه، علم و دین در قرن بیستم بی بدیل است. این اثر نه تنها یک خلاصه جامع و تحلیلی از کتاب تاثیرگذار ویتگنشتاین بر فلسفه دین ارائه می دهد، بلکه با تحلیل دقیق استدلال های نویسنده، به خواننده کمک می کند تا به بینشی عمیق تر از دیدگاه های این فیلسوف دست یابد. اگر در پی درک تحولات فکری یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم و تأثیرات ماندگار او بر نحوه مواجهه با بنیادی ترین پرسش های وجودی هستید، این کتاب راهنمایی ارزشمند خواهد بود.

این کتاب به ما نشان می دهد که چگونه می توان در دنیای مدرن و پست مدرن امروز، همچنان از دین و تجربه دینی دفاع کرد و به جای تعارض میان علم و دین، به همزیستی و درک متقابل از تفاوت های آن ها اندیشید. الهه السادات سجاد دوست با این اثر، به خوبی توانسته است ابعاد گوناگون تاثیر اندیشه ویتگنشتاین بر فلسفه دین را برای مخاطبان فارسی زبان روشن سازد.

اندیشه ویتگنشتاین، به خصوص از منظری که سجاد دوست در کتاب خود ارائه داده، دریچه ای نو برای درک پیچیدگی های باور دینی و جایگاه آن در جهان امروز می گشاید. این اثر ارزشمند، به خواننده فرصتی می دهد تا با یکی از مهم ترین جریان های فکری معاصر آشنا شود و درک خود را از رابطه فلسفه، علم و دین تعمیق بخشد. دعوت می شود تا با مطالعه کامل این کتاب، در این سفر فکری سهیم شوید و نظرات و پرسش های خود را با ما در میان بگذارید.