اراده مردم تعیین کننده است

حدس و گمان‌ها در باره گفت‌وگوی تهران‌- واشنگتن 

در چنین وضعی، تنها می‌توان به دوعامل تعیین کننده برای سرنوشت این انتخابات توجه داشت:

نخست؛ مهارت سیاسی هریک از بازیگران اعم از نامزدها و طیف‌ها و جریان‌های هوادار آنان در جلب مشارکت مردمی که بخش اعظم آنان، ناامیدی خود را از صندوق‌های رأی به نمایش گذاشته‌اند. دلزدگی‌ها از صندوق‌های رأی بیراه نیست وقتی در تجربه‌های انتخاباتی گذشته، مردم تأثیر آرای خود را در دستور کار دولت‌ها کمتر مشاهده کرده و یا نادیده گرفتن چندباره آن را در انتخابات پرشور گذشته به دل گرفته‌اند.
دوم؛ تشخیص سیاسی مردم از آینده‌ای که دور و نزدیک آن در نه‌تنها سرنوشت کشور، بلکه سفره‌های آنان، شأن و منزلت شهروندی ایشان و بسیاری دیگر از این دست تأثیر مستقیم خواهد داشت.
اکنون مردم با سه گزینه انتخابی سخت روبرو هستند: 1- ادامه قهر با صندوق‌های رأی. 2_ انتخاب “مسعود پزشکیان 3_ انتخاب “سعید جلیلی”.
نمایش قهر انتخاباتی شمار بالایی از مردم، تلنگری هشدار دهنده برای حاکمیت سیاسی است. اگر در سیاست‌های عمومی تجدید نظر نشود، این وضع می‌تواند پیامدهای ناگوار در از میان بردن “انسجام اجتماعی” به عنوان پایه قدرت و مشروعیت نظام سیاسی داشته باشد. بحران در این باره، اجرای هرگونه تصمیم و سیاست را از سوی حاکمیت به ویژه در بزنگاه کنونی دچار مشکلات عدیده خواهد کرد.
اما نتایج ادامه قهر با صندوق‌های رأی در حال‌حاضر تنها متوجه حاکمیت سیاسی خواهد بود؟ یا پیامدهای آن دامن مردم را نیز خواهد گرفت؟ اهمیت دامن‌گیری این وضع هنگامی برجسته می‌شود که مردم با درک اوضاع و تشخیص روشن آنچه پیش روست، تصمیمی به “مصلحت” بگیرند. آنان به درستی تشخیص داده‌اند که چرا کشور دچار وضع کنونی است. اما شناخت دلایل مشکلات یک وجه است و پیدا کردن راه‌حل برای برون رفت از آن، وجه دیگر است. در واقع این وجه دوم است که از اهمیت ویژه برخوردار است. سیاست محل ادامه منازعات و اختلافات نیست، بلکه امکانی برای یافتن راه حل آنهاست.
در حال‌حاضر مردم با شناخت هوّیت هریک از نامزدهای انتخاباتی، لازم است نزدیک بودن احتمالاتی را در نظر آورند که رویکردهای نامزد منتخب در دستور کار خود قرار می‌دهد. تشخیص پیامدهای این رویکردها در آینده نزدیک و دور بر زیست عمومی، تأثیر ناگزیر خواهد داشت. از این رو برخلاف “کنش احساسی” و غضب‌های ناشی از سرخوردگی‌های تجربه شده، لازم است مردم با درک هزینه و فایده حضور یا عدم حضور پای صندوق‌های رأی، دست به انتخابی عقلانی بزنند.

آیا قهر می‌تواند آنان را در مجاب کردن برای تغییر سیاست‌های عمومی کامیاب کند؟ یا در این صورت شاهد تجربه‌ای ناسازگار با منافع عمومی در همه عرصه‌هایی خواهیم بود که سرنوشت کشور و مردم را دچار سخت‌ شدن بیشتر خواهد کرد؟ “هزینه” انتخاب برای حضور پای صندوق‌های رأی به مثابه کنشی سیاسی با مفهوم “دوگام پس، یک گام پیش” خواهد بود. “فایده” آن، پس زدن خطری فوری است که رویکرد واپس‌گرایانه بر زیست کشور و مردم دارد. ضرب‌المثلی است که می‌گوید: «دیدگاه اشتباه در هر زمینه، منجر به دیدگاه اشتباهی در هر زمینه می‌شود.» مهم این است که با فهم صورت مساله، راه حل منطقی و کم هزینه را تشخیص داد.
اما عامل مهم‌تر در این میان، نامزد انتخاباتی است که بتواند در فرصت باقی‌مانده برای مجاب کردن مردم بابت حضور پای صندوق‌های رأی و انتخاب رویکرد نزدیک و هم سو با مصالح عمومی، از خود کارآمدی و مهارت نشان دهد. پذیرفتنی است که چنین بروزی در شرایط کنونی، سخت و جانفرساست. برای مثال او” برخلاف جریان افراطی، نمی‌تواند خواستار تبعیت منفعلانه مردم از خود شود. هنر او این خواهد بود که در مردم این باور را نهادینه کند که می‌خواهد دلایل حمایت مردم را با تبیین سیاست‌هایش برشمارد.

این مهم متفاوت از نگاه اقتدار گرایانه‌ای است که باور دارد، مردم باید از سیاست‌های او و جریان پشتیبان او تبعیت کنند. برای مثال ” مسعود پزشکیان” لازم است برای مردم تشریح کند که در صورت پیروزی در انتخابات، چگونه خواهد توانست میان الزام‌های نهادینه شده متناقض، سیاست‌گذاری کند تا به تعمیق بحران‌های جاری در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نینجامد. در واقع مسعود پزشکیان برای مخاطبان تبیین کند که فارغ از همه ویژگی‌های اخلاقی خود، چگونه می‌خواهد از مشروعیت انتخاباتی‌اش نزد مردم پاسداری کند؟ در این حال به این پرسش مهم پاسخ روشن دهد که آیا قادر است اراده عمومی را به سیاست عمومی هدایت کند؟ فرصت در این‌باره کوتاه است. تنها مهارت و کارآمدی او کار ساز خواهد بود.

صفحه شطرنج سیاست در ایران بیش از همیشه پیچیده و هزار تو شده است. نمی شود از حالا گفت که چه کسی جمعه آینده نامش به عنوان رئیس دولت چهارده از صندوق‌های رأی بیرون می‌آید. اراده گسترده مردم با حضور در پای صندوق‌ها تعیین کننده است.