فرهنگ و هنر

/نقد فیلم‌های جشنواره/ «وابل»؛ عذاب “اجتماعی”

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایران تودی) قصد دارد در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر، به نقد، تحلیل و تفسیر مختصر فیلم‌های حاضر در جشنواره بپردازد. شما نیز در صورت تماشای فیلم‌ها در این زمینه می‌توانید مشارکت کنید.

«وابل»

نویسنده و کارگردان: تورج اصلانی

تهیه‌کننده: سپهر سیفی

بازیگران: آزاده زارعی، نوید پورفرج، فرید سجاد حسینی و رامین راستاد

*

/نقد فیلم‌های جشنواره/ «وابل»؛ عذاب "اجتماعی"

سینما ابتدا فقط برای خودنمایی بشر ساخته شد. رفته رفته وجه تفریحی پیدا کرد و بعدتر هم در مقام یک مصلح اجتماعی به کار گرفته شد؛ اما همیشه “صنعت” سینما بوده است.

طبیعی است که در گونه‌های سینمایی، ژانر اجتماعی داشته باشیم و طبیعی است که فیلم اجتماعی به دنبال بهبود وضع جامعه هم باشد؛ چه با ایجاد احساس خوب و آرایشی دلچسب و چه از طریق انگشت گذاشتن روی زخم‌های جامعه و فشار دادن زخم.

پس می‌توان تصور کرد کارگردانی را که تیغی در دست دارد و با فیلم اجتماعی اش قرار است ترمیم کند یا قلوه کن!

فیلم «وابل» که در بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، از همین جنس است.

با دیدن فیلم درمی‌یابیم، جمعی در کشور ما حضور دارند که در شرایط تکان‌دهنده‌ای، در یک ایستگاه متروکه، در قطارهای اسقاطی زندگی می‌کنند و خانه‌ها و اتاق‌هایی در واگن‌ها و کوپه‌های رهاشده به هم زده‌اند.

تا اینجای کار خیلی شایسته است و اثر هنری در خدمت ارزش‌های اجتماعی قرار دارد ولی وقتی این واقعیت با اجرایی ناقص و تلخی مفرطی بیان می‌شود، به‌گونه‌ای که مخاطب پس از ترک سالن سینما به این جمعیت و وضعیتشان دیگر فکر نمی‌کند، یعنی همان دستاورد بالقوه هم حاصل نمی‌شود.

کارگردان به واسطه سال‌ها حضور به‌عنوان مدیر فیلمبرداری در سینمای ایران، طبیعی است که در تصویر، قاب‌بندی، میزانسن، طراحی لوکیشن و غیره اثر قابل قبولی ارایه کند اما مشکل فیلمش در دو چیز است: استراتژی فکری و قصه. درباره سیاست‌های فکری که به اندازه کافی اشاره کردیم اما درباره فیلمنامه باید گفت، مخاطب فیلم‌بین حرفه‌ای از همان سکانس‌های ابتدایی، خط اصلی داستان را حدس می‌زند، که این به خودی خود یک ایراد قابل توجه است. اما مسأله به همین‌جا ختم نمی‌شود، بلکه قصه حفره هایی دارد که ساختمان آن را فرو می‌ریزد. درواقع از جایی به بعد، ذهن مخاطب درگیر ابهام و پرسشی می‌شود که هر چه سعی می‌شود با پرداختی مصرانه، باقی داستان پیگیری شود، ذهن او سر خط قصه نمی‌آید.

سکانس پایانی فیلم نیز سعی در ارایه تصویری شبه شاعرانه دارد، بدون کارکردی منطقی در خدمت قصه و بیشتر به نیت فرار از ضعف سناریو در ارایه سرانجام شخصیت محوری فیلم! اتفاقا اگر در نگارش فیلمنامه از ادبیات و راهنمایی درباره تکنیک‌های داستان‌نویسی استفاده شده بود، کار به اینجا نمی‌کشید.

نام فیلم نیز بدون حضور لفظی در فیلمنامه و درنتیجه فیلم، بیشتر کارکردی تزئینی دارد.

با این حال جشنواره فیلم فجر نشان داده که خیلی وقت‌ها بویژه در حوزه بازیگران زن، به چهره‌های جدید توجه مثبت دارد.

علیرضا بهرامی – ایران تودی

شما نیز در صورت تماشای این فیلم در گذشته یا آینده، با درج ستاره مورد نظر خود (از یک: بد، تا پنج: عالی) در قالب کامنت زیر این مطلب، در نقد آن می‌توانید مشارکت کنید.

انتهای پیام