عمومی

متروپل آبادان؛ پروژه عبدالباقی و مشاوران ناباقی

همانطور که در اتاق جلسه در کارگاه نشسته بودیم، آقای ریچارد گارلوک شروع به توضیح “ساختار” برج جدید، طراحی شده پس از 11 سپتامبر کرد.
وی سخنان خود را با این جمله آغاز کرد:

او گفت: «این سمیناری با اقتدار زیاد است. او قدرت شهردار نیویورک، قدرت سرمایه گذاران پروژه، قدرت فرماندار ایالت و آنچه در ذهن داشت را برشمرد…

می شد انتظار داشت که آقای گارلوک بحث «مسائل ساختاری» را در کنفرانس «مسائل ساختاری» آغاز کند، اما واضح بود که دیدگاه او به عنوان مشاور در مورد مسائل غیر ساختاری پروژه است.

هشت سال بعد، یک مرکز تجارت جهانی جدید افتتاح شد و مشاور پروژه در مراسمی که در آن گارلوک از طرف همکارانش در لوس رابرتسون تجلیل شد، تجلیل شد.
شاید سال ها طول کشید تا متوجه شدم «قدرت ها» در پروژه که مهمتر از «مسائل فنی طراحی سازه» و مهمتر از آن نکات اجرایی هستند، باید به درستی درک و درک شوند. پروژه های بزرگ بدون مشارکت قدرت های بزرگ قابل اجرا نیستند. اما سرنوشت همه این نیروها در یک نقطه به هم گره خورده است و او «مشاور طرح» است.

هنوز زود است که درباره «مکانیسم شکست پیشرونده» برج عبدالباغی اظهار نظر کنیم، اما «مهندسین مشاور» یک نقص در صنعت ساختمان ایران است. او گفت: «ما به اندازه کافی مهندس داریم. این گفته درست است. می توان گفت «شرکت های مهندسی مشاور» هم زیاد داریم. این گفته نیز درست است. اما این یک سوء تفاهم از ساختار “خدمات مهندسی” و “شخصیت مشاوره” است که وجود ندارد. هر دو باید توضیح داده شود.

در یادداشت قبلی ( از برج شامپلین فلوریدا تا برج کلان شهر آبادان ) اشاره شد که دستمزد «طراحی» در کشور ما حدود یک بیستم استاندارد بین المللی است. وقتی برای خدمات طراحی پیش‌اندازه می‌پردازیم، نمی‌توانیم منتظر طرح‌های با کیفیت BMW باشیم.

اما مشکل مشاوره / طراحی در ایران فقط حقوق نیست. هنوز «ساختار» مشاور در کشورمان مشخص نشده است.

ساختار مشاوران در ایران به گونه ای است که هیچ مشاوری «محو» نمی شود و همه مشاوران «نالایق» هستند. بدون فروپاشی ساختار، ساختار مدیریت مشورتی فرو می ریزد، بین هیات مدیره کودتا می شود و بین موسسان مشاور دعوا می شود. بیایید نگاهی به شرکت های مشاوره بین المللی بیندازیم و ببینیم که چگونه پیش می رود.

“ساختار” یک مشاور به این معنی است که یک شرکت معمولاً (در ابتدا) با سه نفر شروع می شود و نام شرکت معمولاً حرف اول نام آن سه نفر است، به عنوان مثال.
SGH
SOM
GMS
WSP
آنها سه دهه است که با هم کار می کنند و با رسیدن به سن بازنشستگی، تعدادی از نخبگان در ساختارهای خود «بزرگ شده» و «مدیران و سهامداران شرکت» شده اند. نکته: نسل جدید همچنان «هویت» مشاور خواهد بود.
هیچ شرکت مهندسی مشاوری در ایران وجود ندارد که 3 نسل خدمات مهندسی ارائه دهد. یا حتی دو نسل.

برگردیم به پروژه (کوتاه) مشاوران عبدالباگی و نبکی. دیدگاه فعلی خدمات مهندسی این است که آقای عبدالباگی به خوزستان یا آقای لاری شیراز می رود و هزینه اولین کیت مهندسی «دم به دست» را برای طراحی سازه می پردازد. عوض می کنند (!) انگار مشاور گوش نمی دهد و مشاور بعدی با کمال میل می آید و با قیمت کمتر (!) کار می کند.

خدمات مهندسی در ایران موضوع «جدی» نیست. در دبی افرادی مانند عبدالباگی به شرکت های مشاوره طراحی بین المللی پول می دهند. در ایران خودمان می خواهیم این کار را انجام دهیم، اما خدمات مهندسی «به پایین ترین شکل ممکن» است.

می توان ادعا کرد که دلیل اصلی این شکست پیشرونده، ساختار نادرست پروژه (و اضافه شدن طبقه) بین شهرداری و مالک بوده است. این گفته درست است اما وجود یک مشاور قوی در یک پروژه مسیر پروژه را از ضررهای زیادی مصون می دارد.

برج خلیفه، سازه دبی در ابتدا برای 560 متر طراحی شده بود، اما “در سال 2008” مالک تصمیم گرفت این برج را 808 متری بسازد! در نهایت در سال 2010 ساختمان با 829.8 متر به بهره برداری رسید. و بدون آسیب. چرا؟ چون آقای ویلیام بیکر و تیمش مشاور پروژه بودند. شرکتی با 90 سال سابقه در زمینه خدمات مهندسی.

سوال اصلی امروز این است که فردا برای تثبیت «کیفیت خدمات مهندسی» در ایران چه باید کرد؟ یک مشاور بی تجربه در یک پروژه بزرگ، قالیباف کارگاه ابریشم سادی است. مهندسین مشاور Assassin.

* محقق دانشگاه کالیفرنیا، برکلی